کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عرجاء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عرجاء
لغتنامه دهخدا
عرجاء. [ ع َ ] (ع ص ) مؤنث اَعرج . زن لنگ . (ناظم الاطباء). سخت لنگ . (منتهی الارب ). ج ، عُرج و عُرجان . رجوع به أعرج شود. لنگ : و کفتاری که او اندرین علت و علتهای دیگر سود دارد آنرا الضبعة العرجاءگویند یعنی کفتار ... لنگ و لنگ از بهر آن گویند که ...
-
عرجاء
لغتنامه دهخدا
عرجاء. [ ع َ ](اِخ ) بنوالعرجاء حیی است از تمیم . (منتهی الارب ).
-
عرجاء
لغتنامه دهخدا
عرجاء. [ ع ُ] (اِخ ) پشته ای است به زمین مزینه . (منتهی الارب ).
-
واژههای همآوا
-
ارجاع
واژگان مترادف و متضاد
احاله، انتقال، حواله، محول، واگذار
-
ارجاع
فرهنگ واژههای سره
بازفرستادن، فرستادن
-
ارجاع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'erjā' ۱. سپردن کاری به کسی یا جایی.۲. هدایت کردن به جای دیگر برای راهنمایی و اطلاعات بیشتر.
-
ارجاء
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] (مص م .) 1 - امیدوار کردن . 2 - به تأخیر انداختن کاری .
-
ارجاء
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) [ ع . ] (اِ.) جِ رجاء؛ کنارها، گوشه ها.
-
ارجاع
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] 1 - (مص م .) بازگردانیدن ، رجوع کردن امری . 2 - (اِ.) احاله ، حواله . ج . ارجاعات .
-
ارجاء
لغتنامه دهخدا
ارجاء. [ ] (اِخ ) ابن ابی ضحاک خال مأمون الرشید. (حبط ج 1).
-
ارجاء
لغتنامه دهخدا
ارجاء. [ اَ ] (اِخ ) نام جائی به اصفهان . (تاج العروس ). و نسبت بدان ارجائی است . || نام دهی به سرخس . (منتهی الارب ). || نام موضعیست به وَجرَة. (منتهی الارب ).
-
ارجاء
لغتنامه دهخدا
ارجاء. [ اَ ](ع اِ) ج ِ رجاء، بمعنی کناره و طرف . (غیاث اللغات ).نواحی . اطراف . انحاء. گوشه ها: مملکتی فسیح الارجاء.- ارجاء بئر ؛ نواحی چاه از درون ، از بالا تا زیر.- ارجاء سماء ؛ دو طرف آن . کناره های آسمان .
-
ارجاء
لغتنامه دهخدا
ارجاء. [ اِ ] (اِخ ) (مذهب ...) مذهب خوارج مرجئه . رجوع به مرجئه و ضحی الاسلام ج 3 ص 164 و 318 و 321 و 322 و 323 و 325 و 326 و 328 و 329 و 330 شود.
-
ارجاء
لغتنامه دهخدا
ارجاء. [ اِ ] (ع مص ) امیدوار کردن . (غیاث اللغات ). || واپس بُردن . (زوزنی ). کار را در تأخیر انداختن . (منتهی الارب ). واپس داشتن . پس افکندن . بازپس بردن . سپس انداختن کاریرا. (منتهی الارب ). باپس افکندن . (تاج المصادر بیهقی ). واپس افکندن امر را...