ارجاء. [ اِ ] (ع مص ) امیدوار کردن . (غیاث اللغات ). || واپس بُردن . (زوزنی ). کار را در تأخیر انداختن . (منتهی الارب ). واپس داشتن . پس افکندن . بازپس بردن . سپس انداختن کاریرا. (منتهی الارب ). باپس افکندن . (تاج المصادر بیهقی ). واپس افکندن امر را. || ارجاءبئر؛ کرانه ساختن چاه را. (منتهی الارب ). || ارجاء صید؛ نرسیدن صیاد شکاری را. (منتهی الارب ). بشکاری نرسیدن صیاد. || ارجاء ناقه ؛ قریب بزادن رسیدن ناقه . (منتهی الارب ). نزدیک رسیدن وقت نتاج ناقه . (آنندراج ). نزدیک آمدن بزه اشتر. (تاج المصادر بیهقی ). || نزدیک آمدن راه . (غیاث ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.