کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عراقی قادلو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
نسبتی عراقی
لغتنامه دهخدا
نسبتی عراقی . [ ن ِ ب َ ی ِ ع ِ ] (اِخ ) از شاعران قرن یازدهم است . رجوع به مآثر رحیمی ج 2 ص 1386 و فرهنگ سخنوران ص 600 شود.
-
ابوسهل عراقی
لغتنامه دهخدا
ابوسهل عراقی . [ اَ س َ ل ِ ع ِ ] (اِخ ) ممدوح فرخی است بدربار سلطان محمود و ندانم کدام ابوسهل است :خواجه ٔ سید بوسهل عراقی که بفضل نه عرب دیده چنو بار خدا و نه عجم آنکه زو بیشتر و پیشتر اندر همه فضل بر سلطان ملک مشرق ننهاده قدم .
-
الفتی عراقی
لغتنامه دهخدا
الفتی عراقی . [ اُ ف َ ی ِ ع ِ ] (اِخ ) شاعر قرن دهم هجری . او راست : «شهرآشوب » درباره ٔ کشمیر. رجوع به منتخب التواریخ ج 3 ص 189 و فرهنگ سخنوران شود.
-
حسن عراقی
لغتنامه دهخدا
حسن عراقی . [ ح َس َ ن ِ ع ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی ، مکنی به ابوعلی حلبی . شاعر. درگذشته ٔ 803 هَ . ق . او راست : الدرالنفیس و جز آن که در هدیةالعارفین (ج 1 ص 287) آمده است .
-
خطیب عراقی
لغتنامه دهخدا
خطیب عراقی . [ خ َ ب ِ ع ِ ] (اِخ ) رجوع به ابواسحاق عراقی شود.
-
حزنی عراقی
لغتنامه دهخدا
حزنی عراقی . [ ح ُ ی ِ ع َ ] (اِخ ) از شعرای فارسی زبان هند است در طبقات اکبری گوید: از اراک (عراق ) به هند آمد و شعر وی را بتخلص حزنی آورده است . و در آتشکده تخلص اورا حزینی دانسته گوید تاجر بود. و حزنی صحیح است و در روضةالصفا نیز چنین آمده است . (ذ...
-
حافظ عراقی
لغتنامه دهخدا
حافظ عراقی . [ ف ِ ظِ ع ِ ] (اِخ ) ابوالفضل عبدالرحیم بن حسین بن عبدالرحمن ، معروف به حافظ عراقی . محدث کبیر کردنژاد. مولد او بسال 725 هَ . ق ./ 1325 م . در رازنان از اعمال شهر اربل است و با پدر در کودکی به مصر شد و سفری به مکه و مدینه و قدس و دمشق و...
-
علم الدین عراقی
لغتنامه دهخدا
علم الدین عراقی . [ ع َ ل َمُدْ دی ن ِ ع ِ ] (اِخ ) عبدالکریم بن علی بن عمر شافعی انصاری حافظ. وی از علمای بزرگ شافعی در قرن هشتم هجری بود. در فقه و اصول و تفسیر و حساب و علوم عربی مهارت داشت و دارای حسن خط نیز بود. در مدرسه ٔ منصوریه نیز بعد از بهاء...
-
بابا شاه عراقی
لغتنامه دهخدا
بابا شاه عراقی . [ هَِ ع ِ ] (اِخ ) (اصفهانی ) هدایت آرد: معاصر شاه عباس ماضی ، صفوی و از خوش نویسان بوده و در اصفهان به انزوامیگذرانید جز با اهل حال با کسی تکلم نمیفرموده مگربحسب ضرورت و از روی کدورت ، غرض مردی موحد و سالکی مجرد طالب کمالات و صاحب ح...
-
جستوجو در متن
-
نفر
لغتنامه دهخدا
نفر. [ ن َ ف َ ] (اِخ ) یکی از ایلات خمسه ٔ فارس و مرکب از 3500 خانوار است . تیره های این ایل عبارتند از: باده کی ، تاتم لو، چنگیزی ، دولوخانلو، زمان خانلو، ستارلو، شجرلو، شولی ، طاطم ، جن ، عراقی قادلو، قباد خانلو، قره باخیلو، قیدرلو، لرّ. وجه تسمیه...