کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عذوبت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
عبدا
لغتنامه دهخدا
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن عجلان بن عبدالاجب بن عامر النهدی . شاعر جاهلی است . شعر وی عذوبت خاصی دارد و در حدود سال 50 قبل از هجرت درگذشت . (از الاعلام زرکلی ).
-
حشو ملیح
لغتنامه دهخدا
حشو ملیح . [ ح َ وِ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حشو لوزینه . حشوی که معنی نیفزاید لیکن در عذوبت بیفزاید. شمس قیس آرد: آن است که هر چند شعر در معنی بدان محتاج نباشد در عذوبت آن بیفزاید و آن را رونقی دیگر دهد، چنانکه رشید گفته است :در محنت این زمانه ...
-
عذوبة
لغتنامه دهخدا
عذوبة. [ ع ُ ب َ ] (ع مص ) پاکیزه گردیدن آب . (از اقرب الموارد) (آنندراج ) (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ). خوش شدن آب . (تاج المصادر بیهقی ). مجازاً، بمعنی شیرین شدن دیگر اشیاء سوای آب . (آنندراج ) (منتهی الارب ) : جز در صفات نجم نخواهد شدن پدیددر نثر...
-
تمنا
لغتنامه دهخدا
تمنا. [ ت َ م َن ْنا ] (اِخ ) خواجه محمدعلی بن خواجه عبداﷲ تأیید در شهر عظیم آباد هندوستان می زیست در عذوبت بیان و طلاقت لسان منزلتی داشت و در سال 1233 در گذشت . از اوست :دمی که گشت تمنا بلند شمشیرش ز خاک تا سر افلاک الامان برخاست .(از قاموس الاعلام...
-
یکدسته
لغتنامه دهخدا
یکدسته . [ ی َ /ی ِ دَ ت َ / ت ِ ] (ص نسبی ) صاحب یک دست . (یادداشت مؤلف ). || از یک نوع . از یک سنخ . یکدست . متلائم . (یادداشت مؤلف ). || هموار. یکنواخت .(یادداشت مؤلف ) : یکی از جمله ٔ بلاغت آن است که شاعر بیت های قصیده متلائم گوید یعنی یکدسته ...
-
حشو متوسط
لغتنامه دهخدا
حشو متوسط. [ ح َ وِ م ُت َ وَس ْ س ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حشوی که بر زیبائی نیفزاید، و عیبی نیز وارد نسازد. شمس قیس آرد:گر خیره مرا زیر و زبر خواهی کرداز عمر خود ای دوست چه بر خواهی کرد.لفظ «ای دوست » حشو متوسط است چه هر چند در عذوبت و رونق شعر ...
-
فغفور یزدی
لغتنامه دهخدا
فغفور یزدی . [ ف َ رِ ی َ ] (اِخ ) به طلاقت لسان و عذوبت بیان و تازه گویی امتیاز داشت . اصلش از یزد است و در مدح ملوک ایران و منقبت ائمه ٔ معصومین قصاید رنگین و اشعار متین دارد. دیوانش درجی مشحون از جواهر آبدار است . از غزلیات اوست :دمی که جلوه ٔ برق...
-
اصفهانی
لغتنامه دهخدا
اصفهانی . [ اِ ف َ ] (اِخ ) شیخ اوحدی اصفهانی ، معاصر سلطان ابوسعید بهادرخان متوفی 736 هَ . ق . بود و از اصحاب شیخ اوحدالدین کرمانی بشمار میرفت . خواندمیر مینویسد: او را دیوان شعریست در غایت لطافت و عذوبت و ترجیعاتی مشتمل بر حقایق و معارف و مثنویی بر...
-
باد در بروت انداختن
لغتنامه دهخدا
باد در بروت انداختن . [ دَرْ ب ُ اَ ت َ ] (مص مرکب ) تکبر و غرور و لاف زدن . (غیاث ) (مجموعه ٔ مترادفات ص 256) (آنندراج ): بزرگ مجلس از عذوبت آب قهوه و سرور باد نخوت و غرور در بروت انداخت و آتش افتخار در خاک استظهار زد. (ترجمه ٔ محاسن اصفهان ). رجوع ...
-
بنات الماء
لغتنامه دهخدا
بنات الماء. [ ب َ تُل ْ ] (ع اِ مرکب ) هر حیوان که در آب باشد. (مهذب الاسماء). آنچه در آب زندگی کند چون ماهی و پرنده و غورباغه . (ثمار القلوب ص 220). طایری است آبی . (یادداشت مرحوم دهخدا) : در ایام مد از اجناس حیوانات و بنات الماء و انواع ماهی و خایه...
-
شورانگیز
لغتنامه دهخدا
شورانگیز. [اَ ] (نف مرکب ) فتنه انگیز. (ناظم الاطباء). فتان . (مهذب الاسماء). محرک . (فرهنگ فارسی معین ) : چو ابر از شوربختی شد نمکباردل از شیرین شورانگیز بردار. نظامی .توبه را تلخ میکند درحلق یار شیرین دهان شورانگیز. سعدی .دلم رمیده ٔ لولی وشی است ش...
-
چشت
لغتنامه دهخدا
چشت . [ چ ِ ] (اِخ ) نام موضعی است .(برهان ) (ناظم الاطباء). نام قریه ای است قریب بهرات رود و اوبه و شاقلان در کمال صفوت هوا و عذوبت ماء و از آنجا بوده اند بزرگان سلسله ٔ چشتیه که سرسلسله ٔ آنها سلطان ابراهیم ادهم قدس سره بوده اند و از آن جمله اند خو...
-
ابوالفرج
لغتنامه دهخدا
ابوالفرج . [ اَ بُل ْ ف َ رَ ] (اِخ ) ابن مسعود رونی شاعر مشهور. در مولد او اختلاف است بعضی گویند رونه قریه ای است به نیشابور از محال خاوران و برخی گفته اند رونه موضعی است به لاهور و قول ثالثی نیز هست و آن قول صاحب مجمعالفصحا است که گوید:اصلش از رونه...
-
اعتراض کلام قبل از اتمام
لغتنامه دهخدا
اعتراض کلام قبل از اتمام . [ اِ ت ِ ض ِ ک َ ق َ اَ اِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب )صاحب حدائق السحر آرد: این عمل را ارباب صناعت حشو نیز خوانند و این صنعت چنان باشد که شاعر در بیت معنی آغاز نهد (و) پیش از آن که معنی تمام شود سخن دیگر در میان بگوید، آنگاه...
-
امیرشاهی سبزواری
لغتنامه دهخدا
امیرشاهی سبزواری . [ اَ ی ِ س َ زِ ] (اِخ ) آق ملک بن جمال الدین . شاعر قرن نهم هجری و ملازم بایسنقرمیرزا و بنا بنوشته ٔ امیرعلیشیر نوایی در مجالس النفائس از سربداران سبزوار بوده است . شعر کم گفته ولی آنچه از او باقی مانده جزیل و محکم است . دیوان وی ...