کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عدید پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
عدید
/'adid/
معنی
۱. عدد؛ شمار؛ شماره.
۲. شمردهشده.
۳. حصه؛ بهره.
۴. همتا.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. بسیار، بیشمار، زیاد، عدیده، کثیر
۲. شمار، شماره ≠ معدود
دیکشنری
several
-
جستوجوی دقیق
-
عدید
واژگان مترادف و متضاد
۱. بسیار، بیشمار، زیاد، عدیده، کثیر ۲. شمار، شماره ≠ معدود
-
عدید
لغتنامه دهخدا
عدید. [ ع َ ] (اِخ ) آبی است مر عمیره راکه بطنی از کلب اند. (معجم البلدان ) (منتهی الارب ).
-
عدید
لغتنامه دهخدا
عدید. [ع َ ] (ع اِ) شمار. اسم است از عد. (قطرالمحیط) (اقرب الموارد) (از منتهی الارب ). و منه : هم عدیدالحصی و بنوفلان فی العدید الاکثر. || همتا. ندّ. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || حریف . (از منتهی الارب ). الِقرن . (از اقرب الموارد). || همدست ...
-
عدید
فرهنگ فارسی معین
(عَ) [ ع . ] 1 - (اِ.)شمار، شماره . 2 - (ص .) شمرده شده .
-
عدید
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] 'adid ۱. عدد؛ شمار؛ شماره.۲. شمردهشده.۳. حصه؛ بهره.۴. همتا.
-
واژههای مشابه
-
عديد
دیکشنری عربی به فارسی
بيشمار , بسيار , زياد , بزرگ , پرجمعيت , کثير
-
واژههای همآوا
-
ادید
لغتنامه دهخدا
ادید. [ اَ ] (ع اِ) نالیدن . (زوزنی ). ناله و فریاد. || سختی زمانه . || (ص ، از اتباع ) شدید. سخت . گویند: شدیدٌ ادید.
-
جستوجو در متن
-
کثیر
دیکشنری فارسی به عربی
عديد
-
بیشمار
دیکشنری فارسی به عربی
عديد , فلکي , کثير السکان
-
پرجمعیت
دیکشنری فارسی به عربی
عديد , کثير السکان
-
عدیده
واژگان مترادف و متضاد
بسیار، زیاد، عدید، فراوان، کثیر، متعدد، وافر ≠ قلیل
-
بسیار
دیکشنری فارسی به عربی
اضافي , انبوب متفرع , بعيدا , ثمين , جدا , عديد , قطعة , کثير , کل , لعنة , وفير ، أَثِيث