کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عجز و لا به کردن به پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عجز و لا به کردن به
دیکشنری فارسی به عربی
ناشد
-
واژههای مشابه
-
عجز داشتن
لغتنامه دهخدا
عجز داشتن . [ ع َ ت َ ] (مص مرکب ) ناتوان بودن . عاجز بودن . توانا نبودن .
-
عجز از پرداخت دیون
دیکشنری فارسی به عربی
افلاس
-
جستوجو در متن
-
مشاحة
لغتنامه دهخدا
مشاحة. [ م ُ شاح ْ ح َ ] (ع مص ) (از «ش ح ح ») با کسی به چیزی بخیلی کردن و با علی متعدی شود. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از تاج المصادر بیهقی ). || خصومت کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). خصومت کردن با کسی در ...
-
لابل
لغتنامه دهخدا
لابل . [ ب َ ] (ع ق مرکب ) (از: لا + بل ) گاه قبل بل ، لا زیاده کنند و این «لا» بعد ایجاب برای تأکید اضراب است : وجهک البدر لابل ِ الشمس لولم یقض للشمس کسفة و اُفول .ای میوه ٔ دل من لابل دل ای آرزوی جانم لابل جان . فرخی .ای اختیار کرده ٔ سلطان روزگا...
-
کید
لغتنامه دهخدا
کید. [ ک َ ] (ع مص ) بد سگالیدن . (ترجمان القرآن ). بد سگالیدن . مکید و مکیدة مثله . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || خدعه کردن با کسی و مکر کردن با او. (ناظم الاطباء):کاده یکیده کیداً؛ خدعه و مکر کرد با وی . مکیدة اسم است از آن . (از اقرب الموارد). || ...
-
حول
لغتنامه دهخدا
حول . [ ح َ ] (ع اِ) سنة. عام . سال . ج ، احوال ، حوول (منتهی الارب ) (اقرب الموارد)، حول ، بضم حاء. || توانایی .(از ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). قوه و قدرت بر تصرف . || حذاقت و تیزبینی . (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || حیله . (منته...
-
ناشد
دیکشنری عربی به فارسی
درخواست کردن از , عجز و لا به کردن به , التماس کردن به , استغاثه کردن از
-
حام
لغتنامه دهخدا
حام . [ مِن ْ ] (ع ص ، اِ) من اوابد العرب . کان الفحل اذا صار من اولاده عشرة ابطن ، قالوا حمی َ ظهره فیترک ُ،و لایحمل ُ علیه شی ٔ، و لایرکب ، و لایمنعُ ماء، و لا مرعی ، و قد اخبر اﷲ تعالی ببطلان ذلک بقوله : «ماجعل اﷲ من بحیرة و لا سائبة و لا وصیلة و ...
-
وهم
لغتنامه دهخدا
وهم . [ وَ ] (ع مص ) رفتن دل به جایی که مراد نبود، و این معنی از حسب نیز آید. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رفتن دل به سوی چیزی بی قصد. (غیاث اللغات ). || افتادن چیزی در خاطر کسی . (از اقرب الموارد). در دل گذشتن . || گمان بردن . (غیاث اللغات ). گ...
-
imploring
دیکشنری انگلیسی به فارسی
درخواست، التماس کردن به، عجز و لابه کردنبه، استغاثه کردن، درخواست کردن از
-
implores
دیکشنری انگلیسی به فارسی
امیدوارم، التماس کردن به، عجز و لابه کردنبه، استغاثه کردن، درخواست کردن از
-
implore
دیکشنری انگلیسی به فارسی
امیدوارم، التماس کردن به، عجز و لابه کردنبه، استغاثه کردن، درخواست کردن از