کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عبابید پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عبابید
لغتنامه دهخدا
عبابید. [ ع َ ] (اِخ ) عشیره ای است از ذوی عیاض از قبیله ٔ عوازم که مسکن آنها نزدیک مُطیر و عُجمان بین کویت و ساحل خلیج فارس است . (از معجم قبائل العرب ).
-
عبابید
لغتنامه دهخدا
عبابید. [ ع َ ] (اِخ ) موضعی است که پیغمبر (ص ) در شب هجرت با ابوبکر از آن عبور کردند. این کلمه را ابن هشام عبابید خوانده است .
-
عبابید
لغتنامه دهخدا
عبابید. [ ع َ ] (ع اِ) عبادید. گروه های مردم . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || گروه درگذشته و پریشان و متفرق شده و دونده به هرسوی ، یقال : صار القوم عبابید؛ ای متفرقین . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || راهه...
-
جستوجو در متن
-
عبادید
لغتنامه دهخدا
عبادید. [ ع َ ] (ع اِ) عبابید در همه ٔ معانی . رجوع به عبابید شود.
-
عبادیدی
لغتنامه دهخدا
عبادیدی . [ع َ ] (ص نسبی ) منسوب به عبادید و عبابید. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به عبادید و عبابید شود.
-
دونده
لغتنامه دهخدا
دونده . [ دَ وَ دَ / دِ ] (نف ) تندرونده و تازنده و تاخت کننده . (ناظم الاطباء): کر. (منتهی الارب ). کریان . (منتهی الارب ). آنکه دود. که شتابد. شتابنده . رونده به تندی : و این [ سند ] ناحیتی است گرمسیر...و مردمان اسمر و باریک تن و دونده . (حدود العا...
-
پشته
لغتنامه دهخدا
پشته . [ پ ُ ت َ / ت ِ ] (اِ مرکب ) مقداری که با پشت توان برداشت . هر چیز که بر پشت گیرند از هیمه و جز آن . کوله . کوله بار. بار : شب زمستان بود کپی سرد یافت کرمک شب تاب ناگاهی بتافت کپیان آتش همی پنداشتندپشته ٔ هیزم بدو برداشتند. رودکی (از کلیله و د...