عبابید. [ ع َ ] (ع اِ) عبادید. گروه های مردم . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || گروه درگذشته و پریشان و متفرق شده و دونده به هرسوی ، یقال : صار القوم عبابید؛ ای متفرقین . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || راههای دور. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). و فی اللسان : الاطراف البعیده . (اقرب الموارد). || بیشه ها. (منتهی الارب ) (آنندراج ). عبابید و عبادید دو جمعند که مفردی از لفظ آنها نیامده است . (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.