کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ظَاهِرُهُ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ظَاهِرُهُ
فرهنگ واژگان قرآن
ظاهرش - بيرونش
-
واژههای مشابه
-
ظاهرة
لغتنامه دهخدا
ظاهرة. [ هَِ رَ ] (اِخ ) از قراء یمامه است . (معجم البلدان ).
-
ظاهرة
لغتنامه دهخدا
ظاهرة. [ هَِ رَ ](ع ص ، اِ) تأنیث ظاهر. || زمین بلند. || ظاهره ٔ جبل ؛ بالای کوه . ظاهره ٔ هر چیزی ؛ بالای آن . || آبخور که آب آن به نیم روز خورند. آبخور شتران در نیم روز. || نیم روز. ظهر. || چشم بیرون جسته . || (اِ) قوم و قبیله ٔ مرد: جأنا فی ظاهر...
-
ظاهره
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: ظاهرَة، جمع: ظواهر] [قدیمی] zāhere = ظاهر
-
ظَاهِرَةً
فرهنگ واژگان قرآن
آشکار
-
واژههای همآوا
-
زاهره
فرهنگ نامها
(تلفظ: zāhere) (عربی) (مؤنث زاهر) ، ← زاهر .
-
ظاهره
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: ظاهرَة، جمع: ظواهر] [قدیمی] zāhere = ظاهر
-
زاهره
واژهنامه آزاد
روشنایی،درخشندگی
-
جستوجو در متن
-
شنوایی
فرهنگ فارسی معین
(شَ یا ش )1 - (حامص .) عمل شنیدن . 2 - (اِ.) یکی از حواس ظاهره و آن شنیدن اصوات است .
-
ظهر
لغتنامه دهخدا
ظهر. [ ظُ ] (ع اِ) پس از زوال آفتاب . ظاهِرة. گرمگاه . چاشت . نیم روز. پیشین . مقابل ضحی که نیم چاشت است .- صلوةالظهر ؛ نماز پیشین .
-
بویایی
لغتنامه دهخدا
بویایی . (حامص ) شم . بوییدن : گر نداری خون مشک آهوان سنبل تر بهر بویایی فرست . خاقانی .|| یکی از حواس خمسه ٔ ظاهره .
-
شنوایی
لغتنامه دهخدا
شنوایی . [ ش َ / ش ِ ن َ ] (حامص ) شنوائی . عمل شنیدن . (فرهنگ فارسی معین ). شنوا بودن . || یکی از حواس ظاهره و آن شنیدن اصوات است و آلت آن گوش است . سامعه . (فرهنگ فارسی معین ).