ظاهرة. [ هَِ رَ ](ع ص ، اِ) تأنیث ظاهر. || زمین بلند. || ظاهره ٔ جبل ؛ بالای کوه . ظاهره ٔ هر چیزی ؛ بالای آن . || آبخور که آب آن به نیم روز خورند. آبخور شتران در نیم روز. || نیم روز. ظهر. || چشم بیرون جسته . || (اِ) قوم و قبیله ٔ مرد: جأنا فی ظاهرته ؛ أی فی عشیرته .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.