کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
طین
/tin/
معنی
۱. گِل؛ خاک نمناک.
۲. خاک.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
تراب، ثری، خاک، گل ≠ ماء
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
طین
لغتنامه دهخدا
طین . (اِخ ) (عقبة الطین ) اسم موضعی است به فارس . (معجم البلدان ج 6 ص 191).
-
طین
لغتنامه دهخدا
طین . (ع اِ) گل . (منتهی الارب ) (آنندراج ). طینة اخص ّ است از آن . خاک : و اذقلنا للملئکة اسجدوا لاَّدم َ فسجدوا الاّ ابلیس قال اءاسجد لمن خلقت طیناً (قرآن 61/17)؛ یاد کن ای محمد چون ما گفتیم فرشتگان را که سجده کنید آدم را، سجده کردند مگر ابلیس که ا...
-
طین
لغتنامه دهخدا
طین . [ طَ ] (ع مص ) نیک کردن کار گِل را. یقال : طان طیناً. (منتهی الارب ) (آنندراج ). به گِل کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). || مهر کردن کتاب را به گِل . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ). || اندود کردن بام را. یقال : طان السطح . (منتهی الار...
-
طین
واژگان مترادف و متضاد
تراب، ثری، خاک، گل ≠ ماء
-
طین
فرهنگ فارسی معین
(طِ) [ ع . ] (اِ.) خاک .
-
طین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] tin ۱. گِل؛ خاک نمناک.۲. خاک.
-
واژههای مشابه
-
طين
دیکشنری عربی به فارسی
خاک رس , رس , گل , خاک کوزه گري , سفال , لجن , گل الود کردن , تيره کردن , افترا
-
طِينٍ
فرهنگ واژگان قرآن
گِل ("حجارة من طين" به معناي کلوخي که چون سنگ محکم شده باشد )
-
طین احمر
لغتنامه دهخدا
طین احمر. [ ن ِ اَ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) گِل سرخ . اسم مغره است . (اختیارات بدیعی ) (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
-
طین ارضی
لغتنامه دهخدا
طین ارضی . [ ن ِ اَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نام سنگی است . حمداﷲ مستوفی در نزهة القلوب در ضمن احجار معدنی این نام آورده گوید: سرد است بدرجه ٔ اول و خشک به دوم . ریش امعا و رفتن خون از زخم و خون برآمدن از ریش دهن و مرض سبل را مفید است . (نزهة القلوب...
-
طین ارمنی
لغتنامه دهخدا
طین ارمنی . [ ن ِ اَ م َ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) گِل ارمنی . سرد است در درجه ٔ اول و خشک است در دو درجه و ریشهاء امعاء را نیکو گرداند و راندن شکم را دفع کند و دمش خون را و سیلان منع کند و ریشهاء عفن راکه در دهان پدید آید چون سرکه بهم آمیخته شود و بک...
-
طین اصفر
لغتنامه دهخدا
طین اصفر. [ ن ِ اَ ف َ ] (ترکیب وصفی ،اِ مرکب ) طین الصنم خوانند و آن در موضعی نزدیک قسطنطنیه است از میان دو کوه آرند و لون آن زرد تیره رنگ و در آنجا رهبانانند که بر این گل مهر مینهند و آن طلسم کسی نتواند خواندن و نداند که چیست بغیر از ایشان و اگر کس...
-
طین اصفهانی
لغتنامه دهخدا
طین اصفهانی . [ ن ِ اِ ف َ ](ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) طین نیشابوری است . (فهرست مخزن الادویه ). طین خراسانی است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
-
طین اقروطون
لغتنامه دهخدا
طین اقروطون . [ ن ِ اِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) طین اقریطس است . (فهرست مخزن الادویه ).