کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طولِعمر کلید پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
طول
واژگان مترادف و متضاد
۱. درازا، درازی ۲. ضلعبزرگتر ۳. دیرش، مدت، زمان ≠ پهنا، عرض ۴. امتداد، مسافت، بعد
-
طول
فرهنگ واژههای سره
درازا، درازنا
-
طول
لغتنامه دهخدا
طول . (ع ص ، اِ) ج ِ اطول و طولی ̍.
-
طول
لغتنامه دهخدا
طول . (ع مص ) دراز شدن . (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ) (زوزنی ) (تاج المصادر).
-
طول
لغتنامه دهخدا
طول . [ طَ وَ ] (ع اِمص ) درازی لفج برین شتر، یا عام است . (منتهی الارب ). درازی در لب بالائین شتر. (منتخب اللغات ).
-
طول
لغتنامه دهخدا
طول . [ طِ وَ ] (ع اِ) طیل . پای بند ستور. رسن دراز که بدان ستور را بعلف بندند. گویند: ارخ للفرس طوله ؛ یعنی دراز کن رسن آن را. و طال طولک و طیلک ؛ یعنی دراز شدعمر تو یا درنگی یا غیبت تو. (منتهی الارب ). رسن که بدان پای چارپا بندند. رسن دراز که ستور ...
-
طول
لغتنامه دهخدا
طول . [ طُوْ وَ ] (ع اِ) مرغی است . (مهذب الاسماء). مرغیست آبی درازپا. (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ). اسم طائری است پاهای آن طولانی . (فهرست مخزن الادویه ). درازپا (از مرغان ).
-
طول
فرهنگ فارسی معین
(طَ یا طُ) [ ع . ] (اِمص .) 1 - زیادت ، فزونی . 2 - علو. 3 - وسعت ، فراخی . 4 - قدرت ، توانگری .
-
طول
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] 1 - (مص ل .) دراز شدن ، مدت دار شدن . 2 - (اِمص .) درازی .
-
طول
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع . ] (مص ل .) 1 - منت نهادن بر کسی . 2 - فزونی جستن بر کسی . 3 - احسان کردن .
-
طول
دیکشنری عربی به فارسی
درازا , طول , قد , درجه , مدت
-
طول
دیکشنری عربی به فارسی
کشيده کردن , دراز کردن , امتداد دادن , باريک شدن , دراز شدن , تطويل
-
طول
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: طَول] [قدیمی] to[w]l ۱. قدرت؛ توانگری.۲. فزونی.۳. عطا؛ احسان.
-
طول
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] tul ۱. [مقابلِ کوتاهی] درازی.۲. [مقابلِ عَرض] درازا.۳. (اسم مصدر) دراز شدن.۴. (ریاضی) هریک از دو ضلع بزرگتر مستطیل.۵. امتداد: در تمام طول خیابان، قدمبهقدم گُل گذاشته بودند.۶. (اسم مصدر) طولانی شدن.۷. مدت: در طول این چند سال، پدرت خی...
-
طَّوْلِ
فرهنگ واژگان قرآن
قدرت و نعمت - نعمت فراوان