کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طهماسب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
طهماسب
فرهنگ نامها
(تلفظ: tahmāsb) (= تهماسب) ، ← تهماسب ؛ به علاوه (در اعلام) (طهماسب) نام دو تن از پادشاهان صفوی ؛ (در شاهنامه) پدر ' زو ' پادشاه ایران و جانشین نوذر شهریار .
-
طهماسب
لغتنامه دهخدا
طهماسب . [ طَ ] (اِخ ) (شاه طهماسب اول ) ابن شاه اسماعیل صفوی . وی از سلسله ٔ صفویه دومین پادشاه است که از سال 930 الی 984هَ . ق . سلطنت کرده است . تولد وی بنابر روایت اسکندربیک منشی در تاریخ عالم آرای عباسی بسال 919 در قریه ٔ شاه آباد از اعمال اصفها...
-
طهماسب
لغتنامه دهخدا
طهماسب . [ طَ ] (اِخ ) (شاه طهماسب دوم ) ابن شاه سلطان حسین صفوی . وی دهمین پادشاه از پادشاهان سلسله ٔ صفویه بوده و از سال 1135 تا 1144 هَ . ق . پادشاهی کرده است . مدت ده سال ِ سلطنت وی شش سالش در زمان غلبه ٔ افغان و چهار سال دیگرش هم در بحبوحه ٔ اقت...
-
طهماسب
لغتنامه دهخدا
طهماسب . [ طَ ] (اِخ ) تهماسپ . نام یکی از پادشاهان ایران بوده است . گویند هفت سال خراج تمام ایران رابخشید و پنجاه سال پادشاهی کرد. (برهان قاطع). طهماسب پدر «زو» است و «زو» پس از نوذر پنج سال پادشاهی کرده است . رجوع به شاهنامه ٔ فردوسی شود : ز تخم فر...
-
واژههای مشابه
-
طهماسب قلیخان
لغتنامه دهخدا
طهماسب قلیخان . [ طَ ق ُ ] (اِخ ) (طهماسبقلی جلایر) سردار کابل که در قیام مردم سیستان بر ضد نادر با علی قلی خان برادرزاده ٔ نادرشاه همدست شد و سر از فرمان نادر باززد. رجوع به مجمل التواریخ گلستانه ص 10 شود.
-
طهماسب میرزا
لغتنامه دهخدا
طهماسب میرزا. [ طَ ] (اِخ ) ابوالفتح طهماسب میرزا. یکی از فرزندان شاه اسماعیل صفوی بوده است . رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 531 و فهرست آن جلد شود.
-
طهماسب میرزا
لغتنامه دهخدا
طهماسب میرزا. [ طَ ] (اِخ ) از خوانین افشاریه ، فرزند نادرمیرزا. رجوع به مجمل التواریخ گلستانه ص 333 شود.
-
حصار طهماسب
لغتنامه دهخدا
حصار طهماسب . [ ح ِ رِ طَ ] (اِخ ) دهی است جزو بخش شهریار شهرستان تهران . واقع در 26هزارگزی باختر شهریار کنار راه ماشین رو علیشاه عوض به شهرآباد. ناحیه ای است واقع در جلگه ولی معتدل . دارای 237 تن سکنه میباشد. ترکی و فارسی زبانند. از قنات جدید و رود ...
-
زاب طهماسب
لغتنامه دهخدا
زاب طهماسب . [ ب ِ طَ ] (اِخ ) از پادشاهان ایران ، پسر طهماسب وپدر کیقباد نخستین پادشاه کیانی بوده است . مؤلف مجمل التواریخ والقصص آرد: و گویند که از بعد کیومرث صد و پنجاه و اند سال زمین بی پادشاه بود تا اوشهنج پیشداد فراز گرفت و آن هوشنگ است ، و دو...
-
ییلاق طهماسب کندی
لغتنامه دهخدا
ییلاق طهماسب کندی . [ ی َی ْ / ی ِی ْ طَ س ِ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان آواجیق بخش حومه ٔ شهرستان ماکو، واقع در 34هزارگزی باختر ماکو، با 111 تن سکنه . راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
تازه کند طهماسب
لغتنامه دهخدا
تازه کند طهماسب . [ زَ ک َ دِ طَس ِ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان اهر است که در 11هزارگزی جنوب خاوری اهر و 4هزارگزی شوسه ٔ اهر- خیاو واقع است . کوهستانی ، معتدل ، مایل بگرمی ، مالاریائی . 194 تن سکنه دارد، شیعه ، ترکی . آب آن از چش...
-
شاه طهماسب اول
لغتنامه دهخدا
شاه طهماسب اول . [ طَ س ِ ب ِ اَوْ وَ ] (اِخ ) نام یکی از پادشاهان سلسله ٔ صفوی است . رجوع به طهماسب (شاه ... اول ) در لغتنامه شود.
-
شاه طهماسب ثانی
لغتنامه دهخدا
شاه طهماسب ثانی . [ طَ س ِ ب ِ ] (اِخ ) نام یکی دیگر از پادشاهان سلسله ٔ صفوی . رجوع به طهماسب (شاه ... دوم ) در لغتنامه شود.