کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طمغاج خان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
طمغاج خان
لغتنامه دهخدا
طمغاج خان . [ طَ ] (اِخ ) (قلج ...) مسعودبن حسن . ممدوح سوزنی سمرقندی شاعر : شاهنشه ملوک و سلاطین شرق و غرب صاحبقران روی زمین خسرو زمان طمغاج خان عادل سلطان گوهری از نفس خویش تا ملک افراسیاب خان خورشید ملک داران مسعودبن حسن کز کاخ اوست مطلع خورشید آس...
-
طمغاج خان
لغتنامه دهخدا
طمغاج خان . [ طَ ] (اِخ ) ابن بغراخان . خان ترکستان از معاصرین مسعود و محمود غزنوی و پدر تَرکان خاتون زوجه ٔ ملکشاه سلجوقی که سلطان سلجوقی بسال 471 هَ . ق . پس از فتح سمرقند وی را بحباله ٔ نکاح خویش آورد. (حبیب السیر ج 1 ص 373).
-
طمغاج خان
لغتنامه دهخدا
طمغاج خان . [ طَ ] (اِخ ) بیشتر ملوک ترک معروف به خانیه که پیش از مغول در نواحی ناحیت یا شهر طمغاج سلطنت داشته اند ملقب به طمغاج خان باشند. شاید طمغاج خان بمعنی خان طمغاج باشد مانند بخاراخداه و امثال آن در فارسی . بگفته ٔ صاحب برهان و آنندراج و اسدی ...
-
طمغاج خان
لغتنامه دهخدا
طمغاج خان . [طَ ] (اِخ ) از ملوک ترک ماوراءالنهر معروف به افراسیابیه و خانیه . رجوع به جهانگشای جوینی ج 2 ص 4 شود.
-
جستوجو در متن
-
محمد
لغتنامه دهخدا
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن علی بن محمدبن حسن ظهیری کاتب سمرقندی بهاءالدین ملقب به ظهیری دبیرطمغاج خان از ملوک خانیه . او راست : انشاء کتاب سندبادنامه که به نام قلج طمغاج خان بن قلج قراخان کرده است و آن به اهتمام احمد آتش در 1328 هَ . ق . در ...
-
مهراج
لغتنامه دهخدا
مهراج . [ م َ ] (سانسکریت ، ص مرکب ، اِ مرکب ) مه راجه . مهاراجه . راجه ٔ بزرگ . و آن لقبی است فرمانروایان نواحی هند را. نام پادشاه هند. پادشاه هندوستان و هندوان او را مهاراج نامند. (جهانگیری ). صورتی از مهاراجه . نام عامی است برای پادشاهان هندوستان ...
-
نظام الملک
لغتنامه دهخدا
نظام الملک . [ ن ِ مُل ْ م ُ ] (اِخ ) محمدبن محمد، ملقب به نظام الملک و صدرالدین ، وزیر قلج طمغاج خان و ممدوح شمس طبسی شاعر است ، عوفی که در سال 597 هَ . ق . به سمرقند گذشته است از ادب پروری این وزیر تمجیدی کرده است . رجوع به لباب الالباب چ نفیسی ص 1...
-
ابوالمعالی
لغتنامه دهخدا
ابوالمعالی . [ اَ بُل ْ م َ ] (اِخ ) حسن تکین بن علی بن عبدالمؤمن قلج طمغاج . نهمین از امرای ایلک خانیه ٔ ترکستان غربی . پس از محمود ارسلان خان بن سلیمان (524 - 526 هَ . ق .). از جانب سلطان سنجر حکمران سمرقندو نواحی آن بوده است . و رجوع به آل افراسی...
-
رکن الدین
لغتنامه دهخدا
رکن الدین . [ رُنُدْ دی ] (اِخ ) محمودخان ثالث بن ارسلان قلج طمغاج خان بن محمد، از ایلک خانیان ترکستان [مغرب ] تاریخ حکومت او به تحقیق معلوم نیست . (فرهنگ فارسی معین بخش اعلام ). در کتاب غزالی نامه دوره ٔ سلطنت او بین 488 - 494 آمده است . رجوع به غزا...
-
مملکت آرا
لغتنامه دهخدا
مملکت آرا. [ م َ ل َ / ل ِ ک َ ] (نف مرکب ) آنکه کشور را آرایش می دهد. زینت بخش کشور : قلج طمغاج خان مسعود شاهنشاه مشرق راوزیر مملکت آرای کم آز و کم آزارم . سوزنی .چون آذرشاپور آن اشارت مملکت آرای را امتثال و انقیاد نمود. (ترجمه ٔ محاسن اصفهان ).
-
اعدامال
لغتنامه دهخدا
اعدامال . [ اَ ] (نف مرکب ) اعدامالنده . کوبنده ٔ اعدا. دشمن کوب : امین دولت و دین یوسف بن ناصر دین برادر ملک شاه بند اعدامال . فرخی .آفرین گویان چو گویند آفرین در هر دیاربر قلج طمغاج خان آن شاه اعدامال باد.سوزنی .
-
شهابی
لغتنامه دهخدا
شهابی . [ ش ِ ] (اِخ ) احمدبن مؤید نسفی سمرقندی . مداح رکن الدین قلج طمغاج خان از ملوک خانیه ٔ ماوراءالنهر (دوره ٔ سلطنتش 488-494 هَ. ق .). گویند دارای دیوانی بوده است و در آتشکده ٔ آذر چند بیتی از قصیده ٔ نونیه ٔ او آمده است . (از مجمعالفصحاء ج 1 ص...
-
مسعود
لغتنامه دهخدا
مسعود. [ م َ ] (اِخ ) ابن حسن قراخان ، ملقب به رکن الدین و مشهور به قلج طمغاج خان ، از ملوک افراسیابیه یا خانیه ، ممدوح سوزنی شاعر. وی ظاهراً تا حدود سال 562 یا 569 هَ .ق . زنده بوده است : مر او را به شاهی و شهزادگی به افراسیاب ملک انتساب شهنشاه مسعو...
-
نصر
لغتنامه دهخدا
نصر. [ ن َ ] (اِخ ) ابن طمغاج خان ابراهیم بن نصر، مکنی به ابوالحسن و ملقب به شمس الملک و نصیرالدوله و ناصرالدین ، از ملوک آل خاقان وممدوح عمعق بخارائی است ، وی در 460 هَ . ق . به سلطنت رسید و قبل از سال 471 و به قولی در سال 472 درگذشت . (از تاریخ ادب...