کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طعنه کشیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
طعنه زن
دیکشنری فارسی به عربی
ساخر
-
طعنه ای
دیکشنری فارسی به عربی
ساخر
-
طعنه امیز
دیکشنری فارسی به عربی
بيرة مرة , ساخر , کبح
-
طعنه زدن
دیکشنری فارسی به عربی
ابرة , تهکم , دعابة , سخرية
-
طعنه و تعریض
لغتنامه دهخدا
طعنه و تعریض . [ طَ ن َ / ن ِ وُ ت َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) از اتباع است . به کنایه سخن گفتن : سخن به طعنه و تعریض گفت . رجوع به تعریض شود.
-
بباد طعنه گرفتن
دیکشنری فارسی به عربی
ضائق
-
شماتت و طعنه
فرهنگ گنجواژه
سرزنش.
-
طعنه و لیچار
فرهنگ گنجواژه
سرزنش.
-
طعنه و مسخره
فرهنگ گنجواژه
مسخره.
-
طنز و طعنه
فرهنگ گنجواژه
طعنه.
-
جستوجو در متن
-
تیر کشیدن
دیکشنری فارسی به عربی
طعنة , لدغة
-
heckle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حشره کشیدن، شانه، شانه کردن، بباد طعنه گرفتن
-
flaunt
دیکشنری انگلیسی به فارسی
طعنه زدن، جلوه، جولان دادن، به رخ کشیدن، بالیدن، خود نمایی کردن
-
غم کشیدن
لغتنامه دهخدا
غم کشیدن . [ غ َ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) کشیدن غم و اندوه . تحمل غم . رجوع به غم شود : به یک مرد از ایشان ز ما سیصد است بدین رزمگه غم کشیدن بد است . فردوسی .از دولت و سعادت او شادمان نشدهر دل که از نحوست ایام غم کشید. امیرمعزی (از آنندراج ).زین غم ...
-
سماطین زدن
لغتنامه دهخدا
سماطین زدن . [ س ِ طَ زَ دَ ] (مص مرکب ) صف کشیدن : رسم عجم چنان بود که چون ملک بار دادی همه سپاه سماطین زدندی وبرپشت بایستادندی تا ملک بیرون آمدی ، پس شهریار ایران برنشست و بیرون آمد و سپاه همه سماطین زده بودند یکی فرازآمد و او را طعنه بزد بسر نیزه ...