کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طرین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
طرین
لغتنامه دهخدا
طرین . [ طِرْ ی َ ] (ع ص ، اِ) گل تنک . (منتهی الارب ). طین رقیق . (فهرست مخزن الادویه ). || لای تنک . || خشم . یقال : اَتی بالطرین و الغرین ؛ ای غضب . (منتهی الارب ).
-
واژههای همآوا
-
ترین
لغتنامه دهخدا
ترین . [ ت َ ] (مزید مؤخر = تر، تفضیلی +ین نسبت ) علامت صفت عالی . پساوندی است که چون بر صفتی افزون گردد آنرا ممتاز سازد. چون بد+ترین = بدترین . به + ترین = بهترین . بزرگ + ترین = بزرگ ترین : از عباد ملک العرش نکو کارترین خوشخویی ، خوش سخنی ، خوش من...
-
ترین
فرهنگ فارسی عمید
(پسوند) tarin علامت صفت عالی که در آخر بعضی کلمات درمیآید و برتری و رجحان کسی یا چیزی را بر کسان یا چیزهای دیگر میرساند: بهترین، خوبترین، داناترین.
-
جستوجو در متن
-
طرینة
لغتنامه دهخدا
طرینة. [ طَرْ ی َ ن َ ] (ع مص ) باهم آمیختن و اختلاط کردن شرابخواران از مستی . یقال : طرین الشرب . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
لای
لغتنامه دهخدا
لای . (اِ) گل نرم که از آب گل آلود برجایی نشیند. گل نرم که در آب گل آلود ته نشین شود یا به دیوار و اطراف بندد. گل بسیار نرم که پس از گذشتن سیل و مانند آن برجای ماند. دردی آب که در ته ظرفی یا چیزی نشیند. (اوبهی ). گلی که در آب باشد. لا. رجوع به لا شود...