ترین . [ ت َ ] (مزید مؤخر = تر، تفضیلی +ین نسبت ) علامت صفت عالی . پساوندی است که چون بر صفتی افزون گردد آنرا ممتاز سازد. چون بد+ترین = بدترین . به + ترین = بهترین . بزرگ + ترین = بزرگ ترین :
از عباد ملک العرش نکو کارترین
خوشخویی ، خوش سخنی ، خوش منشی ، خوش حسبی .
چنان دان که نادان ترین کس تویی
اگر پند دانندگان نشنوی .
تازه ترین سنبل صحرای ناز
خاصه ترین گوهر دریای راز.
مبارکتر شب و خرمترین روز
که دوشم قدر بود، امروز نوروز.
و رجوع به صفت شود.