کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ضریب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ضریب
/zarib/
معنی
۱. عددی که نشاندهندۀ مقدار خاصیت یا مشخصهای است.
۲. (ریاضی) عاملی عددی که قبل از یک کمیت مجهول در یک جملۀ جبری قرار میگیرد: در عبارت y١٤ + ٢x٣y٧ + ٢x٤، ضریب ٢x ، ٤ است، ضریب ٢x٣y ، ٧ است، و ضریب y ، ١٤ است.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
coefficient, factor, index
-
جستوجوی دقیق
-
ضریب
فرهنگ فارسی معین
(ضَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - شکل ، نوع . 2 - مانند، همتا. ج . ضرایب . 3 - حروف یا اعداد ثابتی که پیش از یک عبارت جبری نوشته می شود و باید در آن ضرب شود. 4 - کمیتی که ویژگی خاصی از یک ماده یا دستگاه را نشان می دهد و مقدار آن در شرایط معین ثابت است .
-
ضریب
لغتنامه دهخدا
ضریب . [ ض َ ] (ع ص ، اِ) مانند. (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). مثل . (منتهی الارب ). نظیر : ضریر ما له فی العلوم نظیر و طبیب ما له فی الازمنة الغابرة ضریب . (خلاصة الاثر بدیعی ). || نوع . || زده شده . || صفت از هر چیزی . || نیک زننده . || سَر. (منته...
-
ضریب
لغتنامه دهخدا
ضریب . [ ض ُ رَ ] (اِخ ) ابن نقیر (یا نفیر) ابن سُمیر مکنی به ابوالسلیل . صحابی است . (منتهی الارب ).
-
ضریب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] zarib ۱. عددی که نشاندهندۀ مقدار خاصیت یا مشخصهای است.۲. (ریاضی) عاملی عددی که قبل از یک کمیت مجهول در یک جملۀ جبری قرار میگیرد: در عبارت y١٤ + ٢x٣y٧ + ٢x٤، ضریب ٢x ، ٤ است، ضریب ٢x٣y ، ٧ است، و ضریب y ، ١٤ است.
-
ضریب
دیکشنری فارسی به عربی
معامل
-
ضریب
واژهنامه آزاد
(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) پیشتا. از ریشۀ "تاییدن" به چَمِ (معنیِ) "ضرب کردن". در اِنگارِش (ریاضی) شماره ای است که پیش از شمارۀ دیگر بیاید تا در آن بتاید (ضرب شود). از این رو "پیشتا" نامیده می شود.
-
واژههای مشابه
-
loss factor, loss tangent
ضریب اتلاف2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار] تانژانت اختلاف زاویۀ فازی بین تنش و کرنش در هنگام وارد آمدن نیروی نوسانی که برابر است با نسبت مدول اتلاف به مدول ذخیره
-
confidence coefficient, confidence level
ضریب اطمینان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار] برای یک بازۀ اطمینان، احتمال آنکه این بازه مقدار پارامتر موردنظر را در بر گیرد
-
inductance 2
ضریب القاوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] نسبت نیروی محرک الکتریکی به آهنگ تغییر جریان در مدار
-
emission factor
ضریب انتشار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] نسبت میزان آلودگی تولیدشده به واحد مواد خام فراوریشده
-
contraction coefficient
ضریب انقباض
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] نسبت حداقل سطح مقطع مایع فورانکننده از یک منفذ به سطح مقطع آن منفذ
-
Auger coefficient
ضریب اوژه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] نسبت تعداد الکترونهای اوژه به فوتونهای پرتوِ ایکس گسیلشده
-
load factor 2
ضریب بار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] نسبت بهرهبرداری به ظرفیت کل تجهیزات در زمان معین
-
stowage factor
ضریب بارچینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] نسبت فضایی که کالا اشغال میکند به وزن آن