ضریب . [ ض َ ] (ع ص ، اِ) مانند. (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). مثل . (منتهی الارب ). نظیر : ضریر ما له فی العلوم نظیر و طبیب ما له فی الازمنة الغابرة ضریب . (خلاصة الاثر بدیعی ). || نوع . || زده شده . || صفت از هر چیزی . || نیک زننده . || سَر. (منتهی الارب ). رأس . || امین تیر قمار. (منتهی الارب ). || زننده ٔ تیر قداح . || نام تیر سوم از تیرهای قمار. || شیری که از چند ناقه در یک شیردوشه دوشیده شود. || بهره . || شکم مردم . || برف . (منتهی الارب ). ثلج . (فهرست مخزن الادویه ). || پشک . (منتهی الارب ). شب نم . جَلید. سقیط. صَقیع. (فهرست مخزن الادویه ). || شیر سخت ترش یا شیر پاره پاره شده . (منتهی الارب ). شیر بریده . || (اصطلاح حساب ) عددی است که پیش از کمیتی قرار دهند برای ضرب کردن در وی . ارزش و قدر نسبی که بهر یک از مواد امتحانی داده می شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.