کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ضحاک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ضحاک
/zahhāk/
معنی
بسیارخندان: ◻︎ زشت آن زشت است و خوب آن خوب و بس / دائم آن ضحاک و این اندر عَبَس (مولوی: ۱۰۲۵).
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ضحاک
فرهنگ فارسی معین
(ضَ حَّ) [ ع . ] (ص .) بسیار خنده کننده .
-
ضحاک
لغتنامه دهخدا
ضحاک . [ ض َح ْ حا ] (اِخ ) ابن امیةبن ثعلبة. صحابی است . (منتهی الارب ).
-
ضحاک
لغتنامه دهخدا
ضحاک . [ ض َح ْ حا ] (اِخ ) ابن بهلول الفقیمی . محدث است . (الموشح ص 106).
-
ضحاک
لغتنامه دهخدا
ضحاک . [ ض َح ْ حا ] (اِخ ) ابومحمد. محدث است . (الموشح ص 243).
-
ضحاک
لغتنامه دهخدا
ضحاک . [ ض َح ْ حا ] (اِخ ) ابن حمزة. محدث است .
-
ضحاک
لغتنامه دهخدا
ضحاک . [ ض َح ْ حا ] (اِخ ) ابن خلیفةبن ثعلبةبن عدی بن کعب بن عبدالاشهل الانصاری ، از بنی قریظه . او معاصر پیغمبر اکرم بوده است . (امتاع الاسماع چ مصر ص 246).
-
ضحاک
لغتنامه دهخدا
ضحاک . [ ض َح ْ حا ] (اِخ ) ابن سفیان بن عوف بن کعب الکلابی مکنی به ابوسعید. صحابی شجاع . او نخست مأمور اخذ زکوة و عامل بر صدقات بنی کلاب از جانب پیغمبر اکرم بود. سپس بسیّافی برگزیده شد و بالای سر پیغمبر اکرم می ایستاد با شمشیری حمایل کرده و وی را ب...
-
ضحاک
لغتنامه دهخدا
ضحاک . [ ض َح ْ حا ] (اِخ ) ابن سلیمان بن سالم بن دهایة ابوالازهر المرئی الاوسی ، منسوب به امری ءالقیس بن مالک . وی ببغداد شد و بدانجا اقامت گزید و بنحو و لغت آشنائی داشت و شعرنیکو میسرود و بسال 547 هَ . ق . درگذشت . او راست :ماانعم اﷲ علی عبده بنعمة...
-
ضحاک
لغتنامه دهخدا
ضحاک . [ ض َح ْ حا ] (اِخ ) ابن شراحیل همدانی مشرقی . تابعی است .
-
ضحاک
لغتنامه دهخدا
ضحاک . [ ض َح ْ حا ] (اِخ ) ابن عبداﷲ الهلالی . از معاصرین عبداﷲبن عباس و از همراهان وی هنگام عزیمت از بصره بمکه . (عقدالفرید ج 5 ص 115 و 116).
-
ضحاک
لغتنامه دهخدا
ضحاک . [ ض َح ْ حا ] (اِخ ) ابن عبدالرحمن بن عزرب الازدی الاشعری الطبری الدمشقی . از ثقات تابعین بودو از جانب عمربن عبدالعزیز ولایت دمشق داشت و چون عمر درگذشت وی همچنان در حکومت خویش ببود. وفات او بسال 105 هَ . ق . بوده است . (الاعلام زرکلی ج 2 ص 438...
-
ضحاک
لغتنامه دهخدا
ضحاک . [ ض َح ْ حا ] (اِخ ) ابن عثمان المدنی . از رواة است و از نافع روایت کند. صاحب المصاحف آرد: حدثنا عبداﷲ حدثنا کثیربن عبید حدثنا ابن ابی فدیک عن الضحاک بن عثمان عن نافع عن ابن عمر، ان رسول اﷲ صلی اﷲعلیه و سلم نهی ان یسافر بالقرآن الی ارض العدو م...
-
ضحاک
لغتنامه دهخدا
ضحاک . [ ض َح ْ حا ] (اِخ ) ابن عثمان بن الضحاک بن عثمان بن عبداﷲ الاسدی الحزامی المدنی القرشی . علامه ٔ قریش در مدینه به اخبار عرب و ایام و اشعار ایشان و از بزرگترین اصحاب مالک . چون رشید عباسی عبداﷲبن مصعب را ولایت یمن داد، وی ضحاک را خلیفه ٔ خویش ...
-
ضحاک
لغتنامه دهخدا
ضحاک . [ ض َح ْ حا ] (اِخ ) ابن عجلان کاتب . وی در آغاز خلافت بنی العباس میزیست و یکی ازخوشنویسان معروف است . (الفهرست ابن الندیم ص 10).
-
ضحاک
لغتنامه دهخدا
ضحاک . [ ض َح ْ حا ] (اِخ ) ابن علوان . رجوع به ضحاک بیوراسف و ضحاک علونی و آک و بیوراسف شود.