کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صهوه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
صهوه
/sahve/
معنی
۱. جای نشستن سوار بر پشت اسب؛ میان پشت اسب.
۲. [مجاز] جای نشستن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
صهوه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: صَهوَة، جمع: صَهَوات] [قدیمی] sahve ۱. جای نشستن سوار بر پشت اسب؛ میان پشت اسب.۲. [مجاز] جای نشستن.
-
واژههای مشابه
-
صهوة
لغتنامه دهخدا
صهوة. [ ص َ وَ ] (اِخ ) جایی است در نواحی مدینة در کوه جهینه . (معجم البلدان ).
-
صهوة
لغتنامه دهخدا
صهوة. [ ص َ وَ ] (ع اِ) بالای هر چیزی . برج بر سر پشته و توده . || سر کوه . || جای گرد آمدن آب از کوه . || زمین پست که شتران گمشده بسوی آن جای گیرند. || میان پشت اسب یا اندک فروتر هر دو جانب از اعلای پشت یا جای برنشسته ٔ سوار. میان پشت اسب . (منتهی ا...
-
واژههای همآوا
-
سحوح
لغتنامه دهخدا
سحوح . [ س َ ] (ع ص ) ابر ریزان . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء) (اقرب الموارد).
-
سحوح
لغتنامه دهخدا
سحوح . [ س ُ ] (ع مص ) روان شدن آب یا اشک یا باران از بالا بپائین . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ریخته شدن آب و باران . (تاج المصادر بیهقی ). || ریختن آب و جز آن را پی درپی و بسیار. (اقرب الموارد). ریختن آب . (منتهی الارب ). || زدن تازیانه . ...
-
جستوجو در متن
-
صهاء
لغتنامه دهخدا
صهاء. [ ص ِ ] (ع اِ) ج ِ صَهْوَة. (منتهی الارب ). رجوع به صهوة شود.
-
صهوات
لغتنامه دهخدا
صهوات . [ ص َ هََ ](ع اِ) ج ِ صهوة. (منتهی الارب ). رجوع به صهوة شود.
-
صهی
لغتنامه دهخدا
صهی .[ ص ُ هَن ْ ] (ع اِ) ج ِ صَهوَة. رجوع به صهوة شود.
-
صهوات
فرهنگ فارسی معین
(صَ هَ) [ ع . ] (اِ.) جِ صهوه . 1 - بالای هرچیزی . 2 - جای نشستن سوار.
-
مصاهوة
لغتنامه دهخدا
مصاهوة. [ م ُ هََ وَ ] (ع مص ) بر صهوه ٔ اسب برنشستن و سوار شدن . (از منتهی الارب ).
-
صها
لغتنامه دهخدا
صها. [ ص َ ] (اِخ ) نام چند قله است در یک کوه واقع بین مدینه و وادی القری که یک یک آنها را صهوه گویند. (معجم البلدان ).
-
اصهاء
لغتنامه دهخدا
اصهاء. [ اِ ] (ع مص ) روغن مالیدن بچه را و در آفتاب گذاشتن آنرا. (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). وباعث این بیماریی است که میرسد او را. (منتهی الارب ). مالیدن روغن به کودک و در آفتاب گذاشتن وی به سبب بیماریی که بدان مبتلا شده است . (از اقرب ...