اصهاء. [ اِ ] (ع مص ) روغن مالیدن بچه را و در آفتاب گذاشتن آنرا. (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). وباعث این بیماریی است که میرسد او را. (منتهی الارب ). مالیدن روغن به کودک و در آفتاب گذاشتن وی به سبب بیماریی که بدان مبتلا شده است . (از اقرب الموارد). || بدرد آمدن صهوه ٔ اسب . (از اقرب الموارد)(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). و رجوع به صهوة شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.