کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صرخد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
صرخد
لغتنامه دهخدا
صرخد. [ ص َ خ َ ] (اِخ ) شهری چسبیده به بلاد حوران از اعمال دمشق و آن قلعه ای است حصین و ولایتی نیکو و وسیع. شراب منسوب به آن معروف است . شاعر گفته است :و لذّ کطعم الصرخدی ترکته بارض العدی من خشیة الحدثان . (معجم البلدان ).شهری است بشام و شراب را بوی...
-
صرخد
لغتنامه دهخدا
صرخد. [ص َ خ َ ] (اِ) اسم است مر خمر را. (منتهی الارب ). و آن شراب منسوب بشهر صرخد باشد. رجوع به صرخدیة شود.
-
جستوجو در متن
-
عرمان
لغتنامه دهخدا
عرمان . [ع َرْ رَ ] (ع ص ) از قرای صرخد است ، که آن از عمل حَوران ، از اعمال دمشق بوده است . (از معجم البلدان ).
-
صرخدیة
لغتنامه دهخدا
صرخدیة. [ ص َ خ َ دی ی َ ] (ص نسبی ، اِ) شرابیست منسوب به صرخد. و هو موضع بالجزیره . (مهذب الاسماء).
-
عمرو
لغتنامه دهخدا
عمرو. [ ع َم ْرْ ] (اِخ ) جدی است جاهلی . و فرزندان او بطنی از بنی صخر، از جذام ، از قحطانیة را تشکیل میدهند. مسکن آنان در صرخد از بلاد شام بوده است . (از الاعلام زرکلی از نهایةالارب ص 304، و السبائک ص 48).
-
عبدالمحسن
لغتنامه دهخدا
عبدالمحسن . [ ع َ دُل ْ م ُ س ِ] (اِخ ) ابن حمود التنوخی الحلبی . ادیب و شاعر و کاتب و وزیر عزالدین آپبک صاحب صرخد بود. از تألیفات اوست : مفتاح الافراح فی امتداح الراح . الاخبار و النوادر. دیوان شعر و دیوان ترسل . وی به سال 570 هَ . ق . متولد و در 6...
-
زبید
لغتنامه دهخدا
زبید. [ زُ ب َ ] (اِخ ) بطنی است از عرب به غوطه ٔ دمشق و از خاندانهای جلیل غوطه بشمار میرود. در مسالک الابصار آمده : امارت آنان با بنی نوفل است و در تحت فرمان نواب شامند و هیچیک از امراء عرب در آن جا فرمانروایی ندارند، پیرانی از میان خود آنان در رأس...
-
علی ایوبی
لغتنامه دهخدا
علی ایوبی . [ ع َ ی ِ اَی ْ یو ] (اِخ ) ابن صلاح الدین یوسف بن ایوب ، مشهور به الملک الافضل نورالدین . وی در سال 566 هَ . ق . در مصر متولد شد و در زمان حیات پدر خود صلاح الدین ایوبی ، حاکم دمشق بود و پس از درگذشت صلاح الدین ، برادر ملک افضل یعنی ملک ...
-
عیسی
لغتنامه دهخدا
عیسی . [ سا ] (اِخ ) ابن الملک العادل محمدبن ایوب ، ملقب به شرف الدین ایوبی . سلطان شام و از ملوک دانشمند بشمار میرفت . وی بسال 576 هَ . ق . در قاهره متولد شد. بلاد ساحل و غور و فلسطین و قدس و کرک و شوبک و صرخد و غیره را در حکومت خود داشت و غالباً بت...
-
جذام
لغتنامه دهخدا
جذام . [ ج ُ ] (اِخ ) قبیله ای است از معد در کوههای حسمی . (منتهی الارب ). قبیله ای است از یمن . (لباب الانساب ). مؤلف صبح الاعشی آرد: جذام طائفه هشتم از قبیله ٔ بنی کهلان است . آنان بنا بگفته ٔ ابوعبید بنوجذام بن عدی بن حارث بن مرةبن اددبن زیدبن یش...