صرخد. [ ص َ خ َ ] (اِخ ) شهری چسبیده به بلاد حوران از اعمال دمشق و آن قلعه ای است حصین و ولایتی نیکو و وسیع. شراب منسوب به آن معروف است . شاعر گفته است :
و لذّ کطعم الصرخدی ترکته
بارض العدی من خشیة الحدثان .
شهری است بشام و شراب را بوی منسوب کنند. (منتهی الارب ) (قاموس ).موضع بالجزیرة. (مهذب الاسماء). و در آنجا آب نیست مگر آنچه از باران در صحرا و بادیه ها جمع میشود «قمرا» و «متان » دو قریه از این شهر میباشند. (عیون الانباء ج 1 ص 307).