کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صباح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
صباح
/sabāh/
معنی
اول روز؛ بامداد.
〈 صباح و مسا: [قدیمی] صبح و عصر؛ بامداد و شبانگاه.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. بامداد، سپیدهدم، صبح، فجر
۲. روز ≠ شبانگاه، مساء، مسا
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
صباح
فرهنگ نامها
(تلفظ: sabāh) (عربی) (در قدیم) بامداد ، صبح در مقابلِ مَسا ؛ (به مجاز) روز .
-
صباح
واژگان مترادف و متضاد
۱. بامداد، سپیدهدم، صبح، فجر ۲. روز ≠ شبانگاه، مساء، مسا
-
صباح
لغتنامه دهخدا
صباح . [ ] (اِخ ) ابن مثنی . وی از کتاب عمربن عبدالعزیز اموی است . جهشیاری از عبداﷲبن صالح کاتب آرد که نامه ای از عمربن عبدالعزیز به عیاض بن عبداﷲ دیدم که پایان آن چنین بود: [ و کتب الصباح بن المثنی یوم الخمیس لاربع خلون من ذی الحجة سنة تسع و تسعین ]...
-
صباح
لغتنامه دهخدا
صباح . [ ] (اِخ )ابن عاصم . وی از انس بن مالک و از او حجاج بن یوسف روایت کند. رجوع به ذکر اخبار اصفهان ج 1 ص 346 شود.
-
صباح
لغتنامه دهخدا
صباح . [ ص َ ] (اِخ ) (دعاء...) نام دعائی است منسوب به امیرالمؤمنین علی (ع ) که در نزدشیعه خواندن آن در هر بامداد فضیلت دارد. آغاز آن : اللهم یا من دلع لسان الصباح بنطق تبلجه ... و بر آن شروحی نوشته اند. رجوع به الذریعة (دعاء صباح ) شود.
-
صباح
لغتنامه دهخدا
صباح . [ ص َ ] (اِخ ) ابن ابرهةبن صباح . وی یکی از پادشاهان حمیر است . در مجمل التواریخ و القصص آمده است : پس از ابرهه پادشاهی به صهبان بن محرث رسید، به عهد یزدجرد اثیم و بعد از وی پادشاهی با صباح بن ابرهةبن الصباح افتاد، و هر دو در یک وقت بیش از پان...
-
صباح
لغتنامه دهخدا
صباح . [ ص َ ] (اِخ ) ابن حسین بن محمدبن صباح بن ریذوس مدینی . ابونعیم اصفهانی گوید او را بارها دیدم و روایتی از وی آورده است . (ذکر اخبار اصفهان ج 1 ص 346).
-
صباح
لغتنامه دهخدا
صباح . [ ص َ ] (اِخ ) ابن خاقان اهتمی یا منقری . وی ندیم مصعب زبیر و از مشایخ مروءة و علم و ادب بود و فرزدق و جریر را بر اخطل ترجیح میداد. (التاج ذیل ص 110 از اغانی ). و در عیون الاخبار آمده است که عبدالرحمان بن ابی عبدالرحمان بن عایشة در وصف گند زیر...
-
صباح
لغتنامه دهخدا
صباح . [ ص َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ بجلی مکنی به ابی شراعة. تابعی است .
-
صباح
لغتنامه دهخدا
صباح . [ ص َ ] (اِخ ) ابن عتیک . سمعانی گوید وی فرزند عتیک بن اسلم بن یذکربن عنزه (عنترة؟) است و از احمدبن حباب آرد که او صباح بن عتیک بن اسلم بن بدکربن غنزة بن اسدبن نزاربن ربیعة است . و دو بطن محارب و هوازن منسوب بدو فرزند او میباشند که بدین نامها ...
-
صباح
لغتنامه دهخدا
صباح . [ ص َ ] (اِخ ) ابن محمد مکنی به ابی حازم احمسی . تابعی است .
-
صباح
لغتنامه دهخدا
صباح . [ ص َ ] (اِخ ) ابن هذیل . وی برادر امام زفر فقیه است . (منتهی الارب ).
-
صباح
لغتنامه دهخدا
صباح . [ ص َ ] (اِخ ) وی جد شیوخ کویت مشهور به آل صباح و نخستین کس از این خاندان است که به امارت رسید. صباح از مردم بنی عنیزة است . او ابتدا در خیبر سکونت داشت سپس با قوم خود به کویت شد و امارت یافت در حدود سال 1200 هَ . ق . / 1785 م . درگذشت . (الاع...
-
صباح
لغتنامه دهخدا
صباح . [ ص َب ْ با ] (اِخ ) سمعانی گوید گمان دارم که آن نام بطنی ازسهم است . (الانساب سمعانی ). رجوع به صباحی ... شود.
-
صباح
لغتنامه دهخدا
صباح . [ ص َب ْ با ] (اِخ ) وی پدر حسن پیشوای بزرگ اسماعیلیه است .