کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شکمو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شکمو
/šekamu/
معنی
شکمپرست؛ پرخور.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
بسیارخوار، پرخور، شکمباره، شکمپرست، شکمخوار، شکمخواره
دیکشنری
glutton
-
جستوجوی دقیق
-
شکمو
واژگان مترادف و متضاد
بسیارخوار، پرخور، شکمباره، شکمپرست، شکمخوار، شکمخواره
-
شکمو
لغتنامه دهخدا
شکمو. [ ش ِ ک َ ] (ص نسبی ) عبدالبطن . پرخور. شکم پرست . (ناظم الاطباء). در تداول عوام ، که بسیار خوردن دوست دارد. بسیارخوار. که همواره خوردن خواهد. شکم پرست . شکمی . شکم پرور. شکم باره . شکم پرداز. پرخوار. شکم بنده . بطن . مبطان . (یادداشت مؤلف ).ر...
-
شکمو
فرهنگ فارسی معین
(ش کَ) (ص مر.) (عا.) پرخور.
-
شکمو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عامیانه، مجاز] šekamu شکمپرست؛ پرخور.
-
جستوجو در متن
-
اِشگَمُو
لهجه و گویش بختیاری
ešgamu شکمو، پرخور.
-
گَدول
لهجه و گویش بختیاری
gadul شکمو، پرخور.
-
شکمباره
واژگان مترادف و متضاد
پرخوار، پرخور، شکمبنده، شکمو
-
شکمپرور
واژگان مترادف و متضاد
پرخوار، شکمبنده، شکمخوار، شکمو
-
شکمخواره
واژگان مترادف و متضاد
شکمباره، شکمو، عبدالبطن
-
بخور
واژگان مترادف و متضاد
پرخور، شکمو، پراشتها ≠ کماشتها
-
چمبه
واژهنامه آزاد
به آدم لاغر شکمو گفته می شود
-
طبلخوار
واژگان مترادف و متضاد
پرخور، شکمباره، شکمخواره، شکمو، مفتخور
-
شکمپرست
واژگان مترادف و متضاد
پرخوار، شکمباره، شکمبنده، شکمو، گرانخوار
-
بسیارخوار
واژگان مترادف و متضاد
اکول، پرخور، پرخوار، شکمو ≠ کمخور