کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شوعاء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شوعاء
لغتنامه دهخدا
شوعاء. [ ش َ ] (ع ص ) مؤنث اَشْوَع . ج ، شوع . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به اشوع شود.
-
واژههای همآوا
-
شوائع
لغتنامه دهخدا
شوائع. [ ش َ ءِ] (ع ص ، اِ) ج ِ شائعة: جأت الخیل شوائع و شواعی که قلب شوائع است ؛ بمعنی متفرق آمدن مرکبهاست . (از تاج العروس ) (از نشوءاللغة ص 16). رجوع به شواعی شود.
-
جستوجو در متن
-
شوع
لغتنامه دهخدا
شوع . (ع ص ، اِ) ج ِ اَشْوَع و شَوْعاء. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به اَشْوَع و شَوْعاء شود.
-
اشوع
لغتنامه دهخدا
اشوع . [ اَش ْ وَ ] (ع ص ) مرد ژولیده و پریشان موی . مؤنث : شَوعاء. ج ، شوع . (منتهی الارب ) (آنندراج ). در المنجد چنین است : آنکه موی ژولیده و تیره رنگ دارد. || اسبی که یکی از دو گونه ٔ آن سپید است . مؤنث : شَوعاء. ج ، شوع . (از المنجد). || (اِخ )...