کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شمالگانگَردی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
arctic tourism
شمالگانگَردی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] فعالیتهای گردشگری در مدار شمالگان
-
واژههای مشابه
-
گردی
لغتنامه دهخدا
گردی . [ گ َ ] (اِ) بدبختی و زوال جاه ، همچون : پادشاه گردی و اشراف گردی . (آنندراج ). || (ص نسبی ) سخت باریک و نازک . سخت لطیف و نازک (جامه ).
-
گردی
لغتنامه دهخدا
گردی . [ گ ِ ] (حامص ) تدویر. (ناظم الاطباء). استداره . کرویت .
-
گردی
لغتنامه دهخدا
گردی . [ گ ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان هرسم بخش مرکزی شهرستان شاه آباد، واقع در 50هزارگزی جنوب خاوری هرسم و جنوب خاوری شاه آباد. در دامنه قرار گرفته و دارای 180 تن سکنه است . آب آنجا از زه آب رودخانه ٔ باقرآباد تأمین میشود. محصول آن غلات ، دیم و لبنیات...
-
گردی
لغتنامه دهخدا
گردی . [ گ ُ ] (حامص ) پهلوانی . دلاوری . رشادت . شجاعت : چنین گفت کز عهد شاهان دادبه گردی نخوانمت خسرونژاد. فردوسی .ندیدم سواران گردنکشان به گردی و مردانگی زین نشان . فردوسی .ز مردی و گردی به ما ننگرداز این مرز کس را به کس نشمرد. فردوسی .از خاندان خ...
-
گردی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) gerdi گرد بودن.
-
گردی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [قدیمی] gordi ۱. دلیری.۲. پهلوانی.
-
گردی
دیکشنری فارسی به عربی
دورة
-
گَردی
لهجه و گویش تهرانی
روسری نازک
-
Arctic Circle
مدار شمالگان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ، نجوم] مدار َ33 ْ66 + بر روی زمین که مرز محدودۀ قطبی را نشان میدهد، جایی که حداقل در یک شبانهروز از سال خورشید هرگز غروب نمیکند
-
Arctic intermediate water
میاناب شمالگان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی] تودۀ آب سردی در اطراف قطب شمال که به علت چگالی زیاد تا عمق حدود یک کیلومتر در اقیانوس اطلس و حدود دو کیلومتر در اقیانوس آرام فرومیرود
-
subarctic
جنبِشمالگان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] مناطقی درست در جنوب مدار شمالگان
-
aurora borealis
شفق شمالگان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] شفق قطبی در عرضهای جغرافیایی شمالی متـ . نورهای شمالی northern lights
-
گیتی گردی
لغتنامه دهخدا
گیتی گردی . [ گ َ ] (حامص مرکب ) عمل گیتی گرد. گردش کردن در گیتی . گشتن در جهان . جهانگردی .