کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شفیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شفیر
/šafir/
معنی
کرانۀ هر چیز.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
شفیر
لغتنامه دهخدا
شفیر. [ ] (اِ) فیروزج است . (مخزن الادویه ). رجوع به فیروزج شود.
-
شفیر
لغتنامه دهخدا
شفیر. [ ش َ ] (ع اِ) کرانه ٔ نیام چشم که بر روی مژه روید. || کرانه ٔ هر چیزی : محمد (ص ) و علی بر شفیر دوزخ باشند و ابوبکر و عمر و اتباع ایشان را در دوزخ می اندازند. (کتاب النقض ص 292). و رجوع به شفر شود. || کرانه ٔ لب شتر. || کرانه ٔ وادی از جانب با...
-
شفیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] šafir کرانۀ هر چیز.
-
جستوجو در متن
-
shuffler
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شفیر، طفره رو
-
لب
لغتنامه دهخدا
لب . [ ل َ ](اِ) شفه . (دهار). لحمی که در مدخل دهان واقع است . قسمت خارجی دهان که دندانها را پوشاند. پرده ٔ پیش دهان که دندانها را پوشاند.نام هر یک از دو قسمت گوشتالو و سرخ که جلوی دندانها قرار گیرد و دوره ٔ دهان را تشکیل دهد : لب بخت پیروز را خنده ا...