کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شفاعتگر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شفاعتگر
مترادف و متضاد
پایمرد، خواهشگر، شافع، شفیع، واسطهگر، عفوطلب
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
شفاعتگر
واژگان مترادف و متضاد
پایمرد، خواهشگر، شافع، شفیع، واسطهگر، عفوطلب
-
شفاعتگر
لغتنامه دهخدا
شفاعتگر. [ش َ ع َ گ َ ] (ص مرکب ) کسی که گناهکار را بیامرزاند. (آنندراج ). خواهشگر. میانجی . درخواهنده : بعد از آن در زیر دار آور مراتا بخواهد یک شفاعتگر مرا. مولوی .پیمبر کسی را شفاعتگر است که در جاده ٔ شرع پیغمبر است . (بوستان ).کنی مصطفی را شفاعتگ...
-
واژههای همآوا
-
شفاعت گر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی] še(a)fa'atgar شفاعتکننده.
-
جستوجو در متن
-
شافع
واژگان مترادف و متضاد
خواهشگر، شفاعتگر، شفیع، واسطه
-
شفیع
واژگان مترادف و متضاد
پایمرد، دخیل، شافع، شفاعتگر، فریادرس، میانجی، واسطه
-
واسطه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی: واسطَة] vāsete ۱. کسی که دعوا یا اختلاف میان چند نفر را رفع میکند؛ میانجی.۲. کسی که از شخصی برای کس دیگر چیزی را طلب میکند؛ شفاعتگر.۳. دلال.۴. علت؛ سبب.۵. [قدیمی] بزرگترین گوهر در وسط گردنبند؛ واسطةالعقد.۶. [قدیمی] ویژگی آنچه د...
-
گر
لغتنامه دهخدا
گر. [ گ َ ] (پسوند) مرادف گار باشد، همچون : آموزگار و آموزگر که از هر دو معنی فاعلیت مفهوم میگردد. (برهان ). استعمال این لفظ در چیزی کنند که جعل جاعل را تصرف در هیئت آن چیز باشد، چون : شمشیرگر و زرگر مجاز است ، زیرا که جعل و جاعل را در ذات زر و آهن ه...