کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شدف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شدف
لغتنامه دهخدا
شدف . [ ش َ ] (ع مص ) پاره پاره کردن چیزی را. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
شدف
لغتنامه دهخدا
شدف . [ ش َ دَ ] (ع اِ، اِمص ) کالبد. ج ، شدوف . (منتهی الارب ). شخص هرچیزی . (از اقرب الموارد). || کجی رخسار. || شادمانی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). فیریدگی . (منتهی الارب ). || بزرگی . (منتهی الارب ). شرف . (اقرب الموارد). || ظلمت و تاریکی ...
-
شدف
لغتنامه دهخدا
شدف . [ ش َ دَ ] (ع مص ) شاد شدن اسب . (از اقرب الموارد).
-
شدف
لغتنامه دهخدا
شدف . [ ش َ دِ ] (ع ص ) درازبالای بزرگ . (منتهی الارب ). || سبک و شتاب جهنده . (منتهی الارب ).
-
شدف
لغتنامه دهخدا
شدف . [ ش ُ دُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ شدفاء. رجوع به شدفاء شود.
-
جستوجو در متن
-
شدوف
لغتنامه دهخدا
شدوف . [ ش ُ ](ع اِ) ج ِ شَدَف . (منتهی الارب ). رجوع شود به شدف .
-
شدفاء
لغتنامه دهخدا
شدفاء. [ ش َ ] (ع ص ) زن کج رخسار. (منتهی الارب ).مؤنث اشدف . (اقرب الموارد). || کمان کج فارسی . ج ، شُدُف . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
اشدف
لغتنامه دهخدا
اشدف .[ اَ دَ ] (ع ص ) دشوار و سخت و تنگ روزی . (منتهی الارب ). اعسر. (اقرب الموارد). رجوع به اعسر شود. || اسب مائل به یک جانب از تعب و مشقت . (منتهی الارب ). الفرس المائل فی احد شقیه بغیاً. (اقرب الموارد)؛ یعنی اسب که در دویدن به افراط به یکی از دو ...
-
درازبالا
لغتنامه دهخدا
درازبالا. [ دِ ] (ص مرکب ) درازبالای . دراز قد. طویل القامه . آنکه قدی دراز دارد.بلندقد. آخته بالا. کشیده بالا. قددراز. اُسحَلان . أسقف . أسنع. أشجع. أشفع. اَعَم ّ. جُخدُب . جَسرَب . ساطی . سَرجَم . سَرَعرَع . سِرناف . سَطیع. سَفَلَّج . سَکب .سَل...