اشدف .[ اَ دَ ] (ع ص ) دشوار و سخت و تنگ روزی . (منتهی الارب ). اعسر. (اقرب الموارد). رجوع به اعسر شود. || اسب مائل به یک جانب از تعب و مشقت . (منتهی الارب ). الفرس المائل فی احد شقیه بغیاً. (اقرب الموارد)؛ یعنی اسب که در دویدن به افراط به یکی از دو سوی مایل و کج شود، چه شق بدین معنی است : شَق َّ الفرس ؛ مال فی جریه الی جانب . و بنابراین ترجمه ٔ منتهی الارب که آنندراج و فرهنگ های دیگر هم عیناً آنرا نقل کرده اند بکلی غلط است . || شتر دراز کشیده تن از نشاط در رفتن . (منتهی الارب ). البعیر المعترض فی سیره نشاطاً. (اقرب الموارد). || مرد کج رخسار.(منتهی الارب ). من فی خده مَیَل ٌ. (اقرب الموارد). || اسب بزرگ تن . (منتهی الارب ). الفرس العظیم الشخص . ج ، شُدْف . (اقرب الموارد). مؤنث : شَدْفاء.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.