کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سیارۀ زمین سان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
سیاره
فرهنگ نامها
(تلفظ: sayyāre) (عربی) (در نجوم) هر جرم آسمانی که در منظومهای به دور ستارهای میگردد ، به ویژه هر یک از نُه جِرم آسمانیِ غیر نورانی و بزرگ که به دور خورشید میگردند ؛ (در قدیم) کاروان ، قافله.
-
سیاره
واژگان مترادف و متضاد
۱. ستاره، کوکب ۲. کاروان، قافله
-
سیاره
فرهنگ واژههای سره
جنبنده، هرباسپ
-
سیاره
فرهنگ فارسی معین
(س رِ) (اِ.)گاورس ؛ گیاهی است خودرو شبیه جو که در کشتزار گندم می روید.
-
سیاره
فرهنگ فارسی معین
(سَ یّ رَ یا رِ) [ ع . ] (اِ.) قمر، اجرامی که به دور ستارگان می چرخند.
-
سیارة
لغتنامه دهخدا
سیارة. [ س َی ْیا رَ ] (ع اِ) قافله . کاروان . (آنندراج ) (غیاث ). قافله . (از منتهی الارب ). کاروان . (دهار) (مهذب الاسماء) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی 60) : یوسفی را که ز سیاره بصد جان بخرندبی محاباش بزندان مدر بازدهید. خاقانی (دیوان چ سجادی ص...
-
سيارة
دیکشنری عربی به فارسی
پيونديست بمعني خود و وابسته بخود و خودکار() خودرو , ماشين سواري , خودرو , اتومبيل , ماشين متحرک خودکار , ماشين خودرو , اتومبيل راندن , اتومبيل سوار شدن , واگن , اطاق راه اهن , هفت ستاره دب اکبر , اطاق اسانسور
-
سَّيَّارَةِ
فرهنگ واژگان قرآن
کاروان
-
سیاره
دیکشنری فارسی به عربی
کوکب
-
سیاره
واژهنامه آزاد
(پهلوی) گَد، گَدُک.
-
سبعه ٔ سیاره
لغتنامه دهخدا
سبعه ٔ سیاره . [ س َ ع َ / ع ِ ی ِ س َی ْ یا رَ / رِ ] (اِخ ) هفت اختر. کواکب سبعه که عبارتند: قمر، عطارد، زهره ، شمس ، مریخ ، مشتری ، زحل : کواکب ، مه و تیر و ناهید می دان چو خورشید و بهرام و برجیس و کیوان .(از یادداشت مؤلف ).
-
هفت سیاره
لغتنامه دهخدا
هفت سیاره . [ هََ س َی ْ یارَ / رِ ] (اِ مرکب ) هفت ستاره ٔ سیار که عبارت از ماه ، تیر، زهره ، آفتاب ، بهرام ، برجیس و کیوان است . هفت خدنگ . هفت دختر خضرا. هفت دُر. هفت سالار : ز سیر هفت سیاره ، ز دور هفت فلک نظیر تو نتوان یافتن به هفت اقلیم . سوزنی...
-
outer planet
سیارۀ بیرونی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] هر کدام از پنج سیارۀ مشتری و زحل و اورانوس و نپتون و پلوتون که مدارشان به دور خورشید بزرگتر از مدار مریخ است
-
سيارة قراضة
دیکشنری عربی به فارسی
اتومبيل يا هواپيماي کهنه و اسقاط
-
سيارة الاجرة
دیکشنری عربی به فارسی
تاکسي , جاي راننده کاميون , جاي لوکوموتيوران , باتاکسي رفتن , خودروي (هواپيما)