کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سکرت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سکرت
/sakrat/
معنی
۱. مستی.
۲. گمراهی.
۳. سختی مرگ.
۴. بیهوشی دم مرگ؛ بیهوشی در حال احتضار.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
سکرت
فرهنگ فارسی معین
(سَ رَ) [ ع . سکرة ] (اِمص .) بی هوشی دم مرگ ، بی هوشی در حال احتضار.
-
سکرت
فرهنگ فارسی معین
(س رِ) [ فر. ] (ص .) پوشیده ، پنهان ، مخفی ، محرمانه .
-
سکرت
لغتنامه دهخدا
سکرت . [ س َ رَ ] (ع اِمص ) مستی : از سر نخوت و سکرت غرور بکثرت اتباع و اشیاع خویش از شهر بیرون آمد. (ترجمه تاریخ یمینی ). رجوع به سکرة شود. || غرور. خودخواهی . تکبر : ممکن است سکرت سلطنت ... او را بر این باعث باشد. (کلیله و دمنه ). امیر ابوالحرث از ...
-
سکرت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: سکرة، جمع: سَکَرات] [قدیمی] sakrat ۱. مستی.۲. گمراهی.۳. سختی مرگ.۴. بیهوشی دم مرگ؛ بیهوشی در حال احتضار.
-
سکرت
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فرانسوی: secret] [عامیانه] sekret سری؛ محرمانه.
-
واژههای مشابه
-
سُکِّرَتْ أَبْصَارُنَا
فرهنگ واژگان قرآن
ما چشم بندي شده ايم ( از مصدر تسکير به معناي پوشاندن است )
-
واژههای همآوا
-
سکرة
لغتنامه دهخدا
سکرة. [ س َ رَ ] (ع اِمص ) ضلالت و گمراهی . (آنندراج ) (منتهی الارب ). مستی . (آنندراج ). || شدت موت و غشی آن است . (آنندراج ). فیخه . ثقوة.فواق . (زمخشری ). سختی مرگ . (دهار). سختی و سرگردانی و مشقت و منه سکرة الموت . ج ، سکرات . (مهذب الاسماء).سکرة...
-
سکرة
لغتنامه دهخدا
سکرة. [ س َ ک َ رَ ] (ع ص ) دانه ٔ تلخ که با گندم آمیزد. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
سکرة
لغتنامه دهخدا
سکرة. [ س َ ک ِ رَ ] (ع ص ) مؤنث سَکِر. (منتهی الارب ).
-
سَکْرَةُ
فرهنگ واژگان قرآن
مستي (مراد از سکره و مستي موت ، حال نزع و جان مشغول به خودش است ، نه ميفهمد چه ميگويد و نه ميفهمد اطرافيانش در بارهاش چه ميگويند )
-
جستوجو در متن
-
سکرات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی، جمع: سَکرَة] sakarāt ۱. بیخبری ناشی از مستی.۲. [قدیمی] = سکرت
-
افاقت
لغتنامه دهخدا
افاقت . [ اِ ق َ ] (ع مص ) بهوش بازآمدن . (از منتخب بنقل غیاث اللغات ). اِفاقة. رجوع به این کلمه شود : بخنکی آبی که بر روی من زدند افاقت یافتم . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 298). مستی حماقت را افاقت نیست . (مرزبان نامه ). و مستی بدان سبب اختیار می کنیم مگ...