کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سپر کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
فکنده سپر
لغتنامه دهخدا
فکنده سپر. [ ف َ / ف ِ ک َ دَ / دِ س ِ پ َ ] (ص مرکب ) مغلوب .(یادداشت مؤلف ). شکست خورده . تسلیم شده : راست گفتی هزیمتی سپهندخسته و جسته و فکنده سپر. فرخی (دیوان ص 101).چه عجب داری از فکنده سپرشرم عثمان ز رعب پیغمبر.سنائی .
-
لاله سپر
لغتنامه دهخدا
لاله سپر. [ ل َ / ل ِ س ِ پ َ ] (نف مرکب ) که بر لاله گذرد. || زلف فروهشته که برگونه ٔ نیکوان به اهتزاز آید : گرد لشکر فروفشاند همی زان سمن زلفکان لاله سپر.فرخی .
-
پی سپر
لغتنامه دهخدا
پی سپر. [ پ َ / پ ِ س ِ پ َ ] (نف مرکب ) رونده . (برهان ). سالک . پی سپار : دوستان همچو آب پی سپرندکآبها پایهای یکدگرند. سنائی . || بپای سپرنده . بزیر پای گیرنده . پایمال کننده . || (ن مف مرکب ) لگدکوب . پی سپار. پاسپار. (شرفنامه ). پیخسته . پایمال ....
-
چرخ سپر
لغتنامه دهخدا
چرخ سپر. [ چ َ س ِ پ َ ] (نف مرکب ) چرخ سپرنده . چرخ گذار. چرخ نورد. چرخ رو : ماه من چرخ سپر بود روا کی داریدکه بدست زمی ماه سپر بازدهید.خاقانی .
-
سپر انداختن
واژهنامه آزاد
تسليم شدن
-
bumper insert
لاستیک محافظ سپر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و اجزای خودرو، مهندسی بسپار] نوار لاستیکی یا پلاستیکی که برای جلوگیری از خراشیدگی سپر بر روی آن نصب میشود
-
wraparound bumper
سپر کنارهدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] شکل جدیدی از سپر که برای محافظت بیشتر از بدنه تا نزدیک چرخها امتداد دارد
-
heat shield 1
سپر گرماگیر 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] هر لایۀ محافظی که در برابر دماغۀ سفینۀ فضایی قرار گیرد تا از گرم شدن بیشازحد سفینه در بازگشت به جوّ جلوگیری کند
-
heat shield 2, heat shroud
سپر گرماگیر 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] صفحهای فلزی که مانع از رسیدن گرمای اگزوز به قطعات حساس به گرما میشود
-
ره سپر شدن
لغتنامه دهخدا
ره سپر شدن . [ رَه ْ س ِ پ َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) رهسپار شدن . کنایه از رفتن . (ازیادداشت مؤلف ). رجوع به رهسپار شدن و ره سپر شود.
-
پی سپر شدن
لغتنامه دهخدا
پی سپر شدن . [ پ َ / پ ِ س ِ پ َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) (... راهی )؛ محل عبور واقع گردیدن . پیموده شدن : حافظ سر از لحد بدرآرد بپایبوس گر خاک او بپای شما پی سپر شود.حافظ (از آنندراج ).
-
air dam, bumper air dam
بادگیر سپر جلو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] قطعهای در زیر سپر جلو که ضمن کاهش جریان هوا در زیر خودرو، باعث کاهش پسار و برار وارد بر خودرو میشود
-
شمشر و سپر
فرهنگ گنجواژه
اسلحه سرد.
-
تیغ و سپر
فرهنگ گنجواژه
وسائل جنگی قدیم.
-
جستوجو در متن
-
buckler
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حنجره، سپر، سپر کوچک، دفاع کردن