کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سَابِقِينَ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سَابِقِينَ
فرهنگ واژگان قرآن
سبقت گيرنده ها
-
واژههای مشابه
-
سابقین
فرهنگ فارسی معین
(بِ قِ) [ ع . ] (اِ.) جِ سابق . 1 - پیشینیان . 2 - مردگان . 3 - کسانی که پیش از آغاز جنگ - های پیامبر، اسلام آورده اند.
-
سابقین
لغتنامه دهخدا
سابقین . [ ب ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ سابق در حالت نصبی و جری . پیشینیان . گذشگان . رجوع به سابق شود. || (اِخ ) در اصطلاح رجالی و علمای امامیه کسانی هستند که به حضرت امیرالمؤمنین علی (ع ) رجوع کردند و ایشان ابوالهیثم بن تیهان ، و جابربن عبداﷲ، و جمعی دیگر...
-
سابقین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] ‹سابقون› [قدیمی] sābeqin ۱. [جمعِ سابق] = سابق۲. گذشتگان.۳. کسانی که در بدو بعثت پیغمبر اسلام و پیش از آغاز غزوات، اسلام آوردهاند، که از زنان، خدیجه و از مردان، علیبن ابیطالب، زیدبن حارثه، ابوبکربن ابیقحافه، عثمانبن عفّان، زبیربن ...
-
جستوجو در متن
-
جبر
لغتنامه دهخدا
جبر. [ ] (اِخ ) یکی از سابقین اسلام و از کسانی است که در ابتداء ظهور این دین به پیغمبر (ص ) ایمان آورد. (از تاریخ اسلام فیاض چ 2 ص 68). ظاهراً همان شخص مذکور در کلمه ٔ پیش است .
-
حبیب
لغتنامه دهخدا
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن تیم . صحابی است . ذهبی او را به عنوان مستدرک برای کتب سابقین بر خود یاد کرده لیکن استدراک او بیجا است و این مرد همان حبیب بن زیدبن تیم است . (الاصابة ج 2 ص 74 و 75).
-
خَلَائِفَ
فرهنگ واژگان قرآن
جانشینان (خلائف جمع خليفه است . و خليفه بودن مردم در زمين در جمله "خلائف فی الارض"به اين معنا است که هر لاحقي از ايشان جانشين سابق شود و سلطه و توانايي بر دخل و تصرف و انتفاع از زمين داشته باشد ، همان طور که سابقين بر اين کار توانايي و تسلط داشتند ) ...
-
سلمة
لغتنامه دهخدا
سلمة. [ س َ م َ ] (اِخ ) ابن هشام بن مغیره ٔ مخزونی . از صحابه و سابقین است . کفار قریش او را زندانی و آزار کرده اند. وی از آنجا گریخت و بعض وقایع را شخصاً شاهدبوده است و بسوی شام رفته است . وی بعد از وفات پیغمبر بمرج الصفر شهید شد. (از اعلام زرکلی ج...
-
ابن بختویه
لغتنامه دهخدا
ابن بختویه . [ اِ ن ُ ب ُ ی َ ] (اِخ ) ابوالحسین عبداﷲبن عیسی بن بختویه ، از مردم واسط. تألیفاتی چند دارد و همه تجدید قواعد سابقین است ازجمله کتاب مقدمات که کنزالاطباء نیز نامیده میشود و در سال 420هَ .ق . تألیف کرده است و دیگر کتاب الزهد فی الطب .
-
غنوی
لغتنامه دهخدا
غنوی . [ غ َ ن َ ] (اِخ ) کنازبن حصین بن یربوع ،مکنی به ابومرثد. صحابی و از سابقین است . او حلیف حمزةبن عبدالمطلب بود، در جنگ بدر و خندق و احد و همه ٔ مشاهد همراه رسول خدا بود. بسن 66سالگی در مدینه درگذشت . واثلةبن اسقع از وی روایت دارد. (از اعلام زر...
-
پیشانها
لغتنامه دهخدا
پیشانها. [ ن َ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) مولوی گوید : آنهمه اندیشه ٔ پیشانهامی شناسد از بدایت جانها.(مثنوی چ نیکلسن دفتر اول ص 103؛ چ خاور ص 35).در شرح مثنوی چ علاءالدوله کلمه را بمعنی پیشینیان گرفته اند. نیکلسن در ترجمه ٔ خود ص 92 به معنی «افکار مربوط ب...
-
حجاج
لغتنامه دهخدا
حجاج . [ ح َج ْ جا ] (اِخ ) ابن عمرو. و برخی حجاج بن مالک بن عمیر یا عویمربن ابی اسید. مکنی به ابوحدود. ابن سعد او را در زمره ٔ صحابه شمرد. حدیثی در رضاع از پیغمبر روایت کرده است . (الاصابة ج 1 ص 328 قسم 1). و نیز عسقلانی آرد: عروة از وی روایت دارد. ...
-
ابن طباطبا
لغتنامه دهخدا
ابن طباطبا. [ اِ ن ُ طَ طَ ] (اِخ ) احمدبن محمدبن اسماعیل بن ابراهیم مصری علوی . شاعر و ادیب . نقیب علویین به مصر، و طباطبا لقب ابراهیم جد اوست . وفات 345 هَ .ق . || دیگری از این خاندان نیز در مصر شهرت یافت و به ابن طباطبا معروف است و هو ابومحمد عبدا...