حجاج . [ ح َج ْ جا ] (اِخ ) ابن عمرو. و برخی حجاج بن مالک بن عمیر یا عویمربن ابی اسید. مکنی به ابوحدود. ابن سعد او را در زمره ٔ صحابه شمرد. حدیثی در رضاع از پیغمبر روایت کرده است . (الاصابة ج 1 ص 328 قسم 1). و نیز عسقلانی آرد: عروة از وی روایت دارد. ذهبی در تجرید او را استدارک کرده است ولیکن استدارک او بیجا و ناصواب است زیرا که سابقین نیز وی را در عنوان حجاج بن مالک بن عویمر اسلمی یاد کرده اند، ولی صحیح چنانست که ما یاد کردیم . (الاصابة ج 2 ص 76 قسم 4).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.