کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سعی و کار و پشتکار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سعی و کار و پشتکار
فرهنگ گنجواژه
تلاش.
-
واژههای مشابه
-
سعی داشتن
واژگان مترادف و متضاد
-
سعی کردن
واژگان مترادف و متضاد
تلاش کردن، کوشیدن، اهتمام ورزیدن، جدیت به خرج دادن، کوشش کردن، جهد کردن
-
سعی کردن
فرهنگ واژههای سره
کوشیدن
-
سعی بلیغ
دیکشنری فارسی به عربی
مسعي , نزاع
-
سعی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اسمع , محاولة ، اِجتهادٌ
-
جستوجو در متن
-
پشتکار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹پشتکار› pošt[e]kār ۱. سعی و کوشش در کار.۲. قوۀ انجام دادن و به پایان رساندن کاری.۳. استقامت و پایداری در پیشبردن امری.
-
پشت کار
فرهنگ فارسی معین
(پُ) (اِمر.) پایداری ، همت .
-
کین پیزى
لهجه و گویش بختیاری
kin-pizi کون پیزى، پشتکار، توان کار کردن kin-pizi nâra>:توان کار کردن ندارد، تنبل است> .
-
پشت کار
لغتنامه دهخدا
پشت کار. [ پ ُ / پ ُ ت ِ ] (اِ مرکب ) قوه ٔ به انجام رسانیدن کاری آغازکرده . پایداری در اتمام عملی . || تکیه گاه . معتمد: و عزالدین حسین خرمیل که والی هراة بود و روی بازار و پشت کار ملک سلاطین . (جهانگشای جوینی ).- پشت کار داشتن ؛داشتن قوه ای که آدم...
-
همت
فرهنگ نامها
(تلفظ: hemmat) (عربی) اراده ، انگیزه ، و پشتکار قوی برای رسیدن به هدف ؛ بلند طبعی ، بلند نظری ، جوانمردی ؛ (در قدیم) خواست ، آرزو ؛ (در تصوف) توجه قلب با تمام نیروی روحی به خداوند، دعا از صمیم قلب .
-
کار و بار
فرهنگ گنجواژه
کار و زندگی، شغل، فعالیت. کار و بار گرفتن، کار و بار سکه بودن= کسب خوب داشتن.
-
کار و کیا
فرهنگ گنجواژه
کار و بار.