کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سرمه کشیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
و درده سرمه
واژهنامه آزاد
به درک،درجایی استعمال میشود که کسی میخواهد نسبت به اتفاقی خود را بیخیال و یا بی طرف نشان دهد va darde sarme
-
جستوجو در متن
-
تکحل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] takahhol سرمه کشیدن؛ سرمه به چشم خود کشیدن.
-
اکتحال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'ektehāl سرمه به چشم کشیدن.
-
اکتحال
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] (مص م .) سرمه کشیدن .
-
تکحل
فرهنگ فارسی معین
(تَ کَ حُّ) [ ع . ] (مص ل .) سرمه کشیدن .
-
توتیا کشیدن
لغتنامه دهخدا
توتیا کشیدن . [ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) سرمه کشیدن . توتیا در چشم کردن : دیده ٔ نرگس چو شود تیره ابرلؤلؤ شهوار کشد توتیاش .ناصرخسرو.
-
اکتحال
لغتنامه دهخدا
اکتحال . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) گیاه برآوردن گرفتن زمین . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || بدخواب شدن و پریدن خواب در شب . || اثر غم در چهره پدید آمدن . (از اقرب الموارد). || درشدت و سختی افتادن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ...
-
اکتحال کردن
لغتنامه دهخدا
اکتحال کردن . [ اِت ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) سرمه کشیدن . (ناظم الاطباء).
-
حرفة
لغتنامه دهخدا
حرفة. [ ح َ ف َ ] (ع مص ) سرمه کشیدن در چشم . || رفتن چیزی در مال کسی .
-
تکحیل
لغتنامه دهخدا
تکحیل . [ ت َ ] (ع مص مرکب ) سرمه کردن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). سرمه کشیدن چشم را.(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). سرمه در چشم کردن . (ازاقرب الموارد). سرمه در چشم کسی کردن . (آنندراج ).
-
احلاء
لغتنامه دهخدا
احلاء. [ اِ ] (ع مص ) سرمه ٔ حَلوء کشیدن . (منتهی الارب ). || شیرین کردن . || شیرین یافتن . (تاج المصادر).
-
تکحل
لغتنامه دهخدا
تکحل . [ ت َ ک َح ْ ح ُ ] (ع مص مرکب ) سرمه در چشم کردن . (زوزنی ). سرمه کشیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). سرمه در چشم خود کردن . (آنندراج ) (از اقرب الموارد). و منه : لیس التحکل فی العینین کالکحل . (اقرب الموارد). || نمودار کردن زمین سبزی گیاه ...
-
خنجر بر سنگ کشیدن
لغتنامه دهخدا
خنجر بر سنگ کشیدن . [ خ َ ج َ ب َ س َ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) تیز کردن خنجر را. (آنندراج ) : بسنگ سرمه خنجرهای مژگان را کشید امشب ازین جان سختی من پس نداند تیغ ابرو را.؟ (ازآنندراج ).
-
سیه کردن چشم
لغتنامه دهخدا
سیه کردن چشم . [ ی َه ْ ک َ دَ ن ِ چ َ / چ ِ ] (مص مرکب ) روشن کردن چشم . (غیاث اللغات ). || سرمه کشیدن و چشم را سیاه کردن . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
حملوق
لغتنامه دهخدا
حملوق . [ ح ُ ] (ع اِ) باطن پلک چشم . گرداگرد چشم از اندرون که بسرمه سیاه گردد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). ج ، حمالیق . (اقرب الموارد). || سپیدی بیغوله ٔ چشم که پنهان است درون پلکها. || سرخی درونی پلک که وقت سرمه کشیدن برآید. || جای سرمه از اندرو...