کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سرمست پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سرمست
/sarmast/
معنی
۱. مست؛ سرخوش؛ بانشاط.
۲. مغرور.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. سرخوش
۲. کچول، کیفور، لول، ملنگ
۳. شاد، شادمان، مسرور، میزده، نشئه
۴. مخمور ≠ خمار
۵. مغرور، فخور، خودپسند
دیکشنری
ecstatic, high
-
جستوجوی دقیق
-
سرمست
واژگان مترادف و متضاد
۱. سرخوش ۲. کچول، کیفور، لول، ملنگ ۳. شاد، شادمان، مسرور، میزده، نشئه ۴. مخمور ≠ خمار ۵. مغرور، فخور، خودپسند
-
سرمست
فرهنگ فارسی معین
(سَ . مَ) (ص مر.) 1 - سرخوش ، با - نشاط . 2 - مغرور.
-
سرمست
لغتنامه دهخدا
سرمست . [ س َ م َ ] (ص مرکب ) که مستی شراب به سر او رسیده . مست : مطرب سرمست را باز هش آوردنادر گلوی او بطی باده فروکردنا. منوچهری .سرسال آمد و سرمست می جود توأم سازوار آید با مردم سرمست فقاع . سوزنی .کاس کرم دهد به من و من ز خرمی سرمست کاس از دل هش...
-
سرمست
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مجاز] sarmast ۱. مست؛ سرخوش؛ بانشاط.۲. مغرور.
-
سرمست
دیکشنری فارسی به عربی
عاطفي
-
واژههای مشابه
-
سرمست شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. سرخوش شدن، نشئه شدن ۲. کیفور شدن، ملنگ شدن ۳. شادمان گشتن، پرنشاط شدن
-
سرمست کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. سرخوش کردن، نشئه کردن ۲. از خودبیخود کردن ۳. مست کردن، میزده کردن ۴. شادمان کردن، پرنشاط کردن ۵. مغرور ساختن
-
سرمست شدن
لغتنامه دهخدا
سرمست شدن . [ س َ م َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) مست گشتن : چو سرمست شد نوذر شهریاربه پرده درون رفت دل کینه دار. فردوسی .در آینه عنایت صیقل شناخته زوقبله کرده و شده سرمست و مستهام .خاقانی .
-
شیخ سرمست
لغتنامه دهخدا
شیخ سرمست . [ ش َ س َ م َ ] (اِخ ) دهی از دهستان نازلو از بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه است و 450 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4). || نام محلی در 17000 گزی ارومیه میان کردآباد و ساعتلو. (یادداشت مؤلف ).
-
سرمست کردن
دیکشنری فارسی به عربی
شوش
-
شنگول و سرمست
فرهنگ گنجواژه
سرحال.
-
جستوجو در متن
-
سرومست
فرهنگ گنجواژه
سرمست.
-
befuddled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
befuddled، گیج کردن، مست کردن، سرمست کردن