کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سرشماری کرد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سرشماری کرد
دیکشنری فارسی به عربی
أحصي
-
واژههای مشابه
-
سرشماری جمعیت
دیکشنری فارسی به عربی
أحصاءُ السُّکّانِ
-
سرشماری اهالی (سکنه)
دیکشنری فارسی به عربی
أحصاءُ السُّکّانِ
-
مأمور سرشماری (آمار)
دیکشنری فارسی به عربی
قائمٌ بالإحصاءِ (إِحصائي)
-
جستوجو در متن
-
أحصي
دیکشنری عربی به فارسی
برشمرد , شمرد , شمارش کرد , آمار گرفت , آمارگيري کرد , سرشماري کرد
-
اگوستوس
لغتنامه دهخدا
اگوستوس . [ اُ ] (اِخ ) اغسطس . کاسیوس یوسیوس کیزر اکتاویانوس اگوستوس امپراطور روم که نخست به نام اکتاو و سپس اکتاویانوس نامیده میشد، پسر برادرزاده ٔ ژول سزار و جانشین او (63 ق .م . - 14 م .) وی نخست با آنتونیوس و لپیدوس اتحاد مثلث را تشکیل داد تا ای...
-
رباط
لغتنامه دهخدا
رباط. [ رِ ] (اِخ ) یا رباط الفتح . نام شهر و مرکز حکومت کشور مراکش است ، واقع در کنار اقیانوس اطلس . جمعیت رباط برابر سرشماری اخیر 227445 تن میباشد. (از اطلس جهان در عصر فضا چ مؤسسه ٔ جغرافیایی سحاب ص 122). مؤلف المنجد گوید: شهر قدیمی است که بنای ...
-
قفص
لغتنامه دهخدا
قفص . [ ق ُ ] (اِخ ) کوهی است به کرمان . (منتهی الارب ). || گروهی مردم دزدپیشه در نواحی کرمان . (از اقرب الموارد). چادرنشینان بی مسکن ، و آنها را در کرمان لولی ، در بلوچستان لوری ، در فارس کاولی (کابلی ) و غربتی ، در آذربایجان و کردستان قره چی ، در خ...
-
دربند
لغتنامه دهخدا
دربند. [دَ ب َ ] (اِخ ) قصبه ای از بخش شمیران شهرستان تهران ،واقع در 2هزارگزی شمال تجریش . ناحیه ای است سردسیر با یکهزار تن سکنه و آب آن از رودخانه ٔ پس قلعه است و دارای ادارات کلانتری و شهرداری است . ساختمانهای بسیار عالی و ویلاهای زیبا در طول دره ب...
-
شاپور
لغتنامه دهخدا
شاپور. (اِخ )... ذوالاکتاف . پسر هرمز دوم (هرمزبن نرسی ). در مجمل التواریخ و القصص آمده است : «هنوز درشکم مادر بود که پدرش بفرمود تاج بر شکم مادرش نهادند، و او بمرد» (ص 34). بروایت ابن البلخی «چون پدرش کناره شد در شکم مادر بود تاج بر شکم مادرش نهادند...
-
ری
لغتنامه دهخدا
ری . [ رَ ] (اِخ ) ناحیه ای است قدیم که در عهد هخامنشی بین دربند (دروازه ٔ بحر خزر)و دریای خزر و ماد قرار داشت ولی جزء ماد بزرگ به شمار می آمد. داریوش در کتیبه ٔ بیستون از آن یاد کرده است . (فرهنگ فارسی معین ). رقا، رگا، رگها، راک و راگ صورتهای پهلوی...
-
یمن شمالی
لغتنامه دهخدا
یمن شمالی . [ ی َم َ ن ِ ش َ / ش ِ / ش ُ ] (اِخ ) جمهوری عربی یمن شمالی که در جنوب غربی جزیرةالعرب قرار دارد به طول 450هزار گز از ساحل دریای سرخ امتداد می یابد و از سمت جنوب به باب المندب منتهی می شود و مساحت کل سطح آن در حدود 185هزار کیلومتر مربع اس...
-
خراج
لغتنامه دهخدا
خراج . [ خ َ ] (ع اِ) باج . جبا. چنذا. هز. آنچه را که پادشاه و حاکم از رعایا گیرند. گفته اند که خراج آن چیزی است که در حاصل مزروعات گیرند و باج آن چیزی است که جهت حق صیانت و حفاظت از سوداگران گیرند. (از ناظم الاطباء). صاحب غیاث اللغات آرد: بفتح اول م...