کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سجایا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سجایا
/sajāyā/
معنی
= سجیه
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
خویها، خصلتها، سجبیهها، طبایع، سرشتها، منشها
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
سجایا
فرهنگ نامها
(تلفظ: sajāyā) (عربی) خُلقها ، خویها ، خصلتها .
-
سجایا
واژگان مترادف و متضاد
خویها، خصلتها، سجبیهها، طبایع، سرشتها، منشها
-
سجایا
لغتنامه دهخدا
سجایا. [ س َ ] (ع اِ) ج ِ سجیة. خوها و عادتها. (غیاث ) (منتهی الارب ) : کریم السجایا، جمیل الشیم . سعدی (بوستان ).دل داده ام بیاری عاشق کشی نگاری مرضیة السجایا محمودة الخصائل . حافظ.رجوع به سجیة شود.
-
سجایا
فرهنگ فارسی معین
(سَ) [ ع . ] (اِ.) جِ سجیه ؛ طبایع .
-
سجایا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ سَجیَّة] sajāyā = سجیه
-
سجایا
واژهنامه آزاد
سجیة. خوها و عادتها.
-
جستوجو در متن
-
خصال
واژگان مترادف و متضاد
خویها، عادتها، خصلتها، سجایا
-
خلقیات
واژگان مترادف و متضاد
خصایل، روحیات، سجایا، عادات
-
طباع
واژگان مترادف و متضاد
سرشتها، طبعها، سجایا
-
طبایع
واژگان مترادف و متضاد
۱. طبیعتها، سرشتها، نهادها ۲. سجایا، خویها ۳. مزاجها، طبعها ۴. طبع، قریحه ۵. چهار عنصر
-
لابرویر
لغتنامه دهخدا
لابرویر. [ ی ی ِ ] (اِخ ) ژان دو. عالم فرانسوی مُخصّص در سجایا. مولد پاریس به سال 1645 و وفات 1696 م .
-
سجیة
لغتنامه دهخدا
سجیة. [ س َ جی ی َ ] (ع اِ) خو و طبیعت . (منتهی الارب ). ج ، سجایا. (اقرب الموارد). خصلت و عادت . (غیاث ). خوی . (دهار).
-
بی همه چیز
لغتنامه دهخدا
بی همه چیز. [ هََ م َ / م ِ ](ص مرکب ) (از: بی + همه + چیز) (در تداول عامه ) بی همه چی . که هیچ چیز ندارد از سجایا و محاسن اخلاقی . که فاقد سجایای اخلاقی است . که هیچگونه از اخلاق حسنه در او نیست . آنکه هیچ صفت از صفات خوب ندارد. فاقد همه ٔصفات خوب ....
-
طبائع
لغتنامه دهخدا
طبائع. [ طَ ءِ ] (ع اِ) طبایع. ج ِ طبیعت . غرایز. خویها. سجایا. سرشتها. نهادها.- طبایع اربع ؛ حرارت ، برودت ، رطوبت و یبوست . اول سرد تر، دوم سرد خشک ، سوم گرم تر و چهارم گرم خشک . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). ارکان اربعه . اخلاط اربعه . چهار طبایع: طب...