بی همه چیز. [ هََ م َ / م ِ ](ص مرکب ) (از: بی + همه + چیز) (در تداول عامه ) بی همه چی . که هیچ چیز ندارد از سجایا و محاسن اخلاقی . که فاقد سجایای اخلاقی است . که هیچگونه از اخلاق حسنه در او نیست . آنکه هیچ صفت از صفات خوب ندارد. فاقد همه ٔصفات خوب . فاقد صفات حسنه . دور از اخلاق نیک . که عهدو زنهار و دوستی نداند. سخت بداخلاق . (یادداشت مؤلف ). || (ق مرکب ) بی همه چیز میگویم ؛ (کنایه از) بی فکری دیگر پنهان کرده از شما. (یادداشت مؤلف ). || بی قصد استهزاء و یا اضراری . (یادداشت مؤلف ). || بی شوخی . (یادداشت مؤلف ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.