کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سبایک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سبایک
/sabāy(')ek/
معنی
= سبیکه
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
سبایک
لغتنامه دهخدا
سبایک . [ س َی ِ ] (ع اِ) سبائک . ج ِ سبیکة. رجوع به سبیکه شود.
-
سبایک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: سبائک، جمعِ سَبیکه] [قدیمی] sabāy(')ek = سبیکه
-
جستوجو در متن
-
زبید
لغتنامه دهخدا
زبید. [ زُ ب َ ] (اِخ ) منبه بن صعب ، بزرگ خاندان زبید، از بطون مذحج . (از تاج العروس ). زرکلی آرد: نام زبید، منبه بن صعب بن سعد العشیره ٔ مذحجی ، از نیاکان عرب جاهلی است . فرزندانش بطنی از کهلان قحطانیه را تشکیل می دهند. در ذیل همین صفحه از آن کتاب ...