کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سالینه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سالینه
/sāline/
معنی
مربوط به یک یا چند سال.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
سالینه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به سال) [قدیمی] sāline مربوط به یک یا چند سال.
-
جستوجو در متن
-
آنتیک
فرهنگ واژههای سره
سالینه، نایاب
-
جامکی
لغتنامه دهخدا
جامکی . [ م َ ] (اِ) آنچه نوکران را ازمشاهره و سالینه و نانکار و جز آن دهند. (شرفنامه ٔ منیری ). وظیفه و راتبه باشد آن را به تازی رزق نامند. (جهانگیری ). وظیفه و ماهانه ای که به خدام و چاکران بهای جامه و جیره دهند. (انجمن آرا). اجری . آنچه برای جامه ...
-
روزی
لغتنامه دهخدا
روزی . (ص نسبی ، اِ مرکب ) از: روز+ی (نسبت )، پهلوی رچیک ، ارمنی رچیک ، دزفولی روزیک . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). خوراک روزانه . (فرهنگ فارسی معین ). خوراک هرروزه . (شرفنامه ٔ منیری ) (ناظم الاطباء) (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). آنچه روز بروز بکسی...