کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ساعت ورود پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ورود
/vorud/
معنی
۱. به جایی درآمدن؛ داخل شدن.
۲. شروع شدن.
۳. [قدیمی] به آبشخور وارد شدن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
دخول، رسید، مدخل، وصول
برابر فارسی
اندررفت، راهیابی، درونروی، درونشد
دیکشنری
admission, admittance, advent, access, approach, arrival, coming, entrance, entry, importation, influx, ingress
-
جستوجوی دقیق
-
ورود
واژگان مترادف و متضاد
دخول، رسید، مدخل، وصول
-
ورود
فرهنگ واژههای سره
اندررفت، راهیابی، درونروی، درونشد
-
ورود
لغتنامه دهخدا
ورود. [ وُ ] (ع مص )رسیدن و درآمدن و وارد شدن و به جای اندرآمدن و پیوستن . (از ناظم الاطباء). آمدن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). اندرآمدن . (آنندراج ). حاضر آمدن . (تاج المصادر بیهقی ). درآمدن . (ناظم الاطباء). حاضر گردیدن . || وِرد. به آب آمدن . ...
-
ورود
فرهنگ فارسی معین
(وُ) [ ع . ] (مص ل .) درآمدن ، داخل شدن .
-
ورود
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] vorud ۱. به جایی درآمدن؛ داخل شدن.۲. شروع شدن.۳. [قدیمی] به آبشخور وارد شدن.
-
ورود
دیکشنری فارسی به عربی
تدفق , مدخل , موافقة , وصول
-
واژههای مشابه
-
approach taper
لچکی ورود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] فاصلۀ بین نقطهای که از آنجا خودروهای نزدیکشونده به تقاطع تا ابتدای محل خط انتظار به سمت راست هدایت میشود
-
check-in
ورود 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] وارد شدن و ثبتنام در واحدهای اقامتی
-
ورود 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] ← کلید ورود
-
enter key, enter
کلید ورود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] یکی از کلیدهای صفحهکلید رایانه که با آن اجرای فرمانی از سامانۀ عامل درخواست میشود یا پایان سطر یا بند به برنامۀ واژهپرداز اعلام میگردد متـ . ورود 2
-
entry information about a country
اطلاعات ورود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] اطلاعات مربوط به قوانین و مقررات ورود به یک کشور و عبور و خروج از آن
-
advice of arrival, avis d'arrivée (fr.)
اعلام ورود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات - پست] برگهای که در آن به گیرنده اطلاع داده میشود که مرسولۀ پُستی به واحد پُستی رسیده است
-
log on, sign in, log in
ثبت ورود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] عمل شناساندن خود به سامانۀ رایانهای یا شبکه برای استفاده از آن
-
arrival time
ساعت ورود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] زمان نشست هواپیما بر باند فرودگاه