کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سائمه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سائمه
/sā'eme/
معنی
گاو، گوسفند، اسب، و شتر که خود در بیابان بچرند و علف بخورند، و اگر بیشتر سال را سائمه باشند با شرایط نصاب باید زکات آنها داده شود.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
سائمه
لغتنامه دهخدا
سائمه . [ ءِ م َ ] (ع ص ) تأنیث سائم . رجوع به سائم شود. || و مراد بسائمه آن است که در گیاه زاری که همه ٔ مسلمانان در آن یکسان بوند چریده باشند چه اگر ایشان را از خاصه ٔ مال خود علف داده باشند زکوة در آن واجب نبود هر چند که به نصاب رسند. (تاریخ قم ص...
-
سائمه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی، مؤنثِ سائِم، جمع: سَوائِم] (فقه) sā'eme گاو، گوسفند، اسب، و شتر که خود در بیابان بچرند و علف بخورند، و اگر بیشتر سال را سائمه باشند با شرایط نصاب باید زکات آنها داده شود.
-
جستوجو در متن
-
سایمة
لغتنامه دهخدا
سایمة. [ ی ِ م َ ] (ع ص ) مؤنث سائم . رجوع به سائمه شود.
-
سوائم
لغتنامه دهخدا
سوائم . [ س َ ءِ ] (ع اِ) ج ِ سائم و سائمة. رجوع بهر یک از این کلمات شود.
-
گیاه زار
لغتنامه دهخدا
گیاه زار. (اِ مرکب ) علفزار.مرتع. گیاه خور. گیاخورد. گیاچر. چراگاه . چمنزار : شتر داند که گیاه زار کجا است تا آنجا شود. (ابوالفتوح ج 3 ص 328). از زمین بیرون آورد آب و گیاه زار. (ابوالفتوح ج 5 ص 472). گله ها که در آن نواحی و گیاه زارهای آن مراعی یافت ...
-
تیمة
لغتنامه دهخدا
تیمة. [ م َ ] (ع اِ) تِئْمَة. گوسپندی که در حالت گرسنگی ذبح کنند آن را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || گوسپندان زائد از چهل عدد تا اینکه به نصاب دیگر رسند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || گوسپندان شیردار ک...
-
مُّسَوَّمَةً
فرهنگ واژگان قرآن
نشاندار- چهار پايي كه آزادانه در مراتع مي چرد ونيازي به اينكه براي علوفه بريزند، ندارد(کلمه مسومه که از ماده(س،و،م) گرفته شده ، به معناي چريدن حيوان است ، گفته ميشود : سامت الأبل يعني شتر براه افتاده تا برود و در صحرا بچرد ، و اين گونه حيوانات را که ...
-
مفهوم
لغتنامه دهخدا
مفهوم . [ م َ ] (ع ص ، اِ) دانسته شده . به دل دریافته شده . (از آنندراج ). دانسته .دریافت شده . (از ناظم الاطباء). دریافته . شناخته شده . دانسته . ج ، مفاهیم . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).- مفهوم شدن ؛ فهمیده شدن . دانسته شدن : شرایط آن از این معنی ...