کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زیرپوست پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زیرپوست
لغتنامه دهخدا
زیرپوست . (اِ مرکب ) پوستی که بزیر بشده است . مقابل روی پوست . جِلد. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). قسمتی از زیرپوست که در زیر طبقه ٔ مالپیکی قرار گرفته و در ضخامت آن رگهای خونی و ریشه ٔ مو و بن پی های لامسه و غدد مولد عرق و ریشه ٔ ناخن (در پوست نوک انگش...
-
hypoderm
زیرپوست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] لایهای در زیر روپوست از بافت پیوندی سست که دربردارندۀ شمار متفاوتی از یاختههای چربی است
-
جستوجو در متن
-
hypodermic 1, hypodermal
زیرپوستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] مربوط به زیرپوست
-
هیپودرم
فرهنگ فارسی معین
(پُ دِ) [ فر. ] (اِ.) لایه ای در زیر پوست از بافت پیوندی سست که در بردارندة شمار متفاوتی از یاخته های چربی است ، زیرپوست . (فره ).
-
Cetacea
آببازسانان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم جانوری] پستانداران دریایی که بدنی ساده دارند و چشمهایشان در دو طرف سر قرار دارد و به جای مو دارای زیرپوست غنی از چربیاند و ازنظر ریختی و اندازۀ بدن با یکدیگر بسیار متفاوتاند
-
عرق مدنی
لغتنامه دهخدا
عرق مدنی . [ ع َ ق ِ م َ دَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نام بیماریی است که به فارسی آن را رشته نامند و به هندی نارو گویند. (آنندراج ) (غیاث اللغات ). آن است که بر بدن آدمی دانه ای تولید و سپس بصورت تاولی گردد، و آبی در زیر پوست جمع شود. آنگاه تاول بترک...