کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زیبق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
زیبق
/zeybaq/
معنی
= جیوه
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
جیوه، سیماب
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
زیبق
واژگان مترادف و متضاد
جیوه، سیماب
-
زیبق
لغتنامه دهخدا
زیبق . [ ب َ / زَ ب َ ] (معرب ، اِ) معرب جیوه که بمعنی سیماب است . (غیاث ). معرب زیوه که جیوه به جیم تازی مبدل و سیماب مرادف آن است . (آنندراج ). زئبق . معرب ژیوه (جیوه ). (فرهنگ فارسی معین ). مأخوذ از زئبق عربی ، سیماب و جیوه . (از ناظم الاطباء). د...
-
زیبق
فرهنگ فارسی معین
(زَ یْ بَ) [ ع . ] (اِ.) جیوه .
-
زیبق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: زِئبق و زَیبق، معرب، مٲخوذ از فارسی: جیوه] (شیمی) [قدیمی] zeybaq = جیوه
-
واژههای مشابه
-
زيبق
دیکشنری عربی به فارسی
سيماب , جيوه , تير , پيک , پيغام بر , دزدماهر , عطارد , يکي از خدايان يونان قديم
-
زیبق کردن
لغتنامه دهخدا
زیبق کردن . [ ب َ / زَ / زِ ب َ ک َدَ ] (مص مرکب ) مالیدن مخلوط جیوه به پشت آینه تا صورتها را منعکس سازد. (فرهنگ فارسی معین ). || کنایه از نیست و نابود کردن باشد. (برهان ) (از فرهنگ رشیدی ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || مضطرب و بی قرار ساختن . ...
-
زیبق کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ دَ) [ معر - فا. ] (مص م .) 1 - جیوه مالیدن به شیشه برای ساختن آیینه . 2 - نابود کردن .
-
حجر زیبق
لغتنامه دهخدا
حجر زیبق . [ ح َ ج َ رِ زَ ب َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حجرالرمل . حجر زنجفر مخلوق . رجوع به حجرالزیبق شود.
-
جستوجو در متن
-
سیماب
دیکشنری فارسی به عربی
زيبق
-
جیوه
دیکشنری فارسی به عربی
زيبق
-
پیغام بر
دیکشنری فارسی به عربی
زيبق
-
دزدماهر
دیکشنری فارسی به عربی
زيبق
-
عطارد
دیکشنری فارسی به عربی
زيبق