کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زکاسه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
زکاسه
/zokāse/
معنی
= سیخول
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
زکاسه
لغتنامه دهخدا
زکاسه . [ زُ س َ / س ِ ] (اِ) خارپشتی را گویند که خارهای خود راچون تیر اندازد و به عربی ابومدلج خوانند. (برهان ) (آنندراج ). زکاشه . خارپشت تیرانداز و ابومدلج . (ناظم الاطباء). و به شین معجمه و زای فارسی هم آمده است . (آنندراج ). جانوری است خزنده که ...
-
زکاسه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مصحفِ رکاشه] ‹زکاشه› (زیستشناسی) zokāse = سیخول
-
جستوجو در متن
-
زکاشه
لغتنامه دهخدا
زکاشه . [ زُ ش َ / ش ِ ] (اِ) بمعنی زکاسه است که خارپشت تیرانداز باشد و به ازای فارسی هم درست است . (برهان ). رجوع به ماده ٔ قبل ، ریکاسه و ریکاشه شود.
-
سکاسته
لغتنامه دهخدا
سکاسته . [ س ُ ت َ / ت ِ ] (اِ) به معنی زکاسه و آن خارپشتی باشد که خارهای خود را مانند تیر اندازد و به عربی مدلج گویند. (برهان ) (جهانگیری ). خارپشت . (آنندراج ).مصحف رکاسه . رجوع به سکاسه و سکاشه و سکاشته شود.
-
کم شدن
لغتنامه دهخدا
کم شدن . [ ک َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) از تعداد چیزی کاسته شدن . کاستن . (فرهنگ فارسی معین ). نقصان . (ترجمان القرآن ). انتقاص . (زوزنی ) (منتهی الارب ). قلیل گشتن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : به جای خشتچه گرشصت نافه بردوزی هم ایچ کم نشود بوی گنده از ...